مرتقب

معنی کلمه مرتقب در لغت نامه دهخدا

مرتقب. [ م ُ ت َ ق ِ ] ( ع ص ) بالا برآینده. ( از آنندراج ). نعت فاعلی است از ارتقاب . رجوع به ارتقاب شود. || دیده بانی کننده. ( آنندراج ). نگاهبان. محافظ. پاسبان. مراقب. چشم دارنده. ( ناظم الاطباء ). که نظر بر چیزی گمارد و مترصد باشد . ( از متن اللغة ).

معنی کلمه مرتقب در فرهنگ معین

(مُ تَ قِ ) [ ع . ] (اِفا. ) دیده بان ، چشم به راه .

معنی کلمه مرتقب در فرهنگ عمید

محافظ و نگهبان، مراقب، چشم دارنده.

جملاتی از کاربرد کلمه مرتقب

و قیل: محلّه رفع تقدیره، و من هو کاذب فیعلم کذبه و یذوق و بال امره وَ ارْتَقِبُوا ای انتظروا ما وعدتکم من العذاب إِنِّی مَعَکُمْ رَقِیبٌ ای منتظر لکم العذاب فی الدّنیا و قیل: انّی مرتقب الرّحمة من اللَّه.
در پی هر منوری هست یقین منوری در پی هر زمینیی مرتقب سماییی