مرتزق

معنی کلمه مرتزق در لغت نامه دهخدا

مرتزق. [ م ُ ت َ زَ ] ( ع ص ، اِ ) هر چیز که ازآن نفع بردارند. ( منتهی الارب ). هر چیزی که بدان منتفع شوند. ( از اقرب الموارد ). رزق. روزی. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || آنکه از قوت و غذا و جز آن بهره مند شود. ( از متن اللغة ). روزی خوار. جیره خوار. روزی مند. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). رجوع به مرتزِق شود.
مرتزق. [ م ُ ت َ زِ ] ( ع ص ) مرسوم گیرنده. روزی یابنده. ( آنندراج ). || وظیفه دار. مرسوم دار. ( فرهنگ فارسی معین ) ( ناظم الاطباء ). علوفه دار. ( ناظم الاطباء ). نعت فاعلی است از ارتزاق. رجوع به ارتزاق شود.

معنی کلمه مرتزق در فرهنگ معین

(مُ تَ زَ ) [ ع . ] (اِمف . ) هرچیز که از آن روزی خورند.

معنی کلمه مرتزق در فرهنگ فارسی

( اسم ) مرسوم گیرنده مرسوم دار وظیفهدار .

معنی کلمه مرتزق در ویکی واژه

هرچیز که از آن روزی خورند.
بهره‌مند، روزی یافته.

جملاتی از کاربرد کلمه مرتزق

ظلت به مقتنیا مرتزقا مجتنیا نخله خلد نبتت وسط ریاض و ارم
اگر کسی گوید که این شهیدان اگر زندگانند و مرتزقان پس چونست که در جثت ایشان تصرف نیست، و زندگان را تصرف جثت باشد لا محاله؟ جواب آنست که نه هر که در جثت وی تصرف نیست مرده بود، نه بینی که مردم در خواب شود و در جثت وی تصرف نماند و وی مرده نیست؟ و کس باشد که در خواب چیزی بیند که از آن اندوهگین شود، و باشد که از خواب درآید و هنوز آن بقیت اندوه با وی بود، تا بدانی که در آن حال زنده است اگر چه متصرف نیست، همچنین ارواح شهدا جائز است که از اجسام ایشان مفارقت گیرد، و آن گه بنزدیک خداوند باشد نه مرده، پس ایشان را از این جهت مرده نباید گفت بلکه شهید باید گفت، از آنک وی بنزدیک خدای زنده است و روزی میخورد چنانک گفت بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ و بجای خویش شرح آن بتمامی گفته شود ان شاء اللَّه.