مرتب کردن
معنی کلمه مرتب کردن در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه مرتب کردن
عملکرد مرتبسازی شِل را میتوان به این صورت تصور کرد: تغییر لیست به یک جدول و مرتب کردن ستونها (با استفاده از مرتبسازی درجی)، تکرار مرحله قبل، هر دفعه با تعداد کمتری از ستونهای دراز تر. در نهایت جدول فقط یک ستون خواهد داشت که همان لیست مرتب شده نهایی است.
برخی الگوریتمهای حل و تقسیم، مثل مرتبسازی ادغامی یا مرتبسازی سریع که با تقسیم لیست به صورت بازگشتی به زیرلیستهای مرتب شده، عمل مرتبسازی را انجام میدهند. یک راه بهینهسازی برای این الگوریتمها، استفاده از مرتبسازی درجی برای مرتب کردن زیرلیستهای کوچک است که در کل موجب تسریع الگوریتم میشود. سایز زیرلیستهایی که استفاده از مرتبسازی درجی برای آنها کارایی بهتری دارد حدودا بین ۸ تا ۲۰ عنصر است.
فراخوانی بازگشتی تودرتو برای مرتب کردن
از خلعت هستیت مرتب کردند از هستی خود اگر نشانت دادند
یک الگوریتم تطبیقی ساده دیگر برای مرتبسازی یک لیست، مرتبسازی انتخابی است. شیوه مرتب کردن آن به این صورت است که در هر مرحله کوچکترین (یا بزرگترین) عنصر آرایه را با
مرتبسازی مبنایی بهینهاست. فرض کنید که هر مرتبسازی باید همه کلیدها را نگاه کند تا آنها را مرتب کند. پس بهینه بودن در این زمینه به زمان لازم برای مرتب کردن کلیدها به نسبت تعداد کلیدها بستگی دارد. به علاوه فرض کنید حافظهای که برای مرتب کردن کلیدها لازم است نباید با افزایش تعداد کلیدها خیلی زیاد شود. مرتبسازی مبنایی هر دو این عوامل را دارد. این مرتبسازی یک تابع رشد خطی مربوط به حافظه و مقدار زمان لازم برای مرتب کردن کلیدها دارد. در الگوریتمهای مرتبسازی زمان بهتر از رشد خطی هم نداریم.
چون آفتاب برآمد شیخ را بیرون بردند و بر وی نماز گزاردند و جنازه برداشتند تا از در سرای شیخ درمشهد آورند. تا وقت چاشت آن جنازه در هوامانده بود و هرچند خلق قوّت میکردند مینرفت تا خواجه نجار خواجه حمویه راگفت شیخ ترا چه فرموده است وقت آمد یا نه؟ حمویه به حکم وصیت شیخ چوب بکشید و خلق را دور میکرد تا جنازه به مشهد آوردند و دفن کردند و از جملۀ کرامات کی درین بین مشاهده افتاد این بود کی تختی بلند بود کی بیپایه برین تخت نتوانستی شد او را برآن تخت غسل کردند در وقت وفات او در زاویۀ او کی در سرای اوست در برابر مشهد و آن تخت را از آن موضع کی شیخ را شسته بودند، هرگز از آنجا نجنبانیدند و بهر وقت کی زاویه مرتب کردندی زمین او را ارزخ کردندی وزیراین تخت را ارزخ کردندی، چنان بودی کی دست از آن بداشتندی حالی آن جملۀ ارزخ بزمین فرو شدی و خاک بر زَوَر آمدی و به کرّات این تجربه کرده بودند و در یک روز چند بار بگچ و ارزخ آن موضع محکم کرده بودند و هم در ساعت بزمین فرو شده بود و همان خاک نرم بر زَوَر آمده، هرگز آن قدر زمین کی آب شستن شیخ بوی رسیده بودی قرار نگرفت.