مرتاب

معنی کلمه مرتاب در لغت نامه دهخدا

مرتاب. [ م ُ ] ( ع ص ) ( از «ری ب » ) گمان مند. ( مهذب الاسماء ). مریب. آنکه به شک باشد. شاک. دیرباور. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).
مرتأب. [ م ُ ت َ ءَ ] ( ع ص ) پیوند کرده. || پوشیده. || بخشیده شده. ( منتهی الارب ).

معنی کلمه مرتاب در فرهنگ معین

(مُ ) [ ع . ] (اِفا. ) آن که در شک و تردید باشد.

معنی کلمه مرتاب در فرهنگ فارسی

پیوند کرده

معنی کلمه مرتاب در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مُّرْتَابٌ: شکاک
ریشه کلمه:
ریب (۳۶ بار)

جملاتی از کاربرد کلمه مرتاب

وحدت صرف و ببرهان شهود رد هر مشرک و هر مرتابم
خون تو باید بخاک ریزم ازیرا زاده بکری و زان قبیله مرتاب
یکی نگفتش کین فضله تجربت کردی و یا بذوق زبان چرب داری ای مرتاب