مراکب
معنی کلمه مراکب در فرهنگ معین
معنی کلمه مراکب در فرهنگ عمید
معنی کلمه مراکب در فرهنگ فارسی
( اسم ) جمع مرکب : بفرمود تا بوجه اعظام و احترام باسازوعدت و آلت و اهبت و مراکب و موالی با سرخانه و اهالی گردد .
آنچه بر آن سوار شوند
معنی کلمه مراکب در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه مراکب
ادهم و اشهب مراکب را نعل بر بند و تنگ باید کرد
مرکب من که دادهٔ شه بود جان فدای مراکب شه کرد
شده خدمتش را خلایق موافق شده همتش را کواکب مراکب
ای باز کرده از پی مواکب دولت بزیر چنگ عزم ترا مراکب نصرة بزیر ران
گرچه با پرّ و بال چون مگس اند در غبارِ مراکبت نرسند
امیران ارمک سلاطین اطلس گزیده زسنجاب و ابلق مراکب
وَ قالَ مُوسی رَبَّنا إِنَّکَ آتَیْتَ فِرْعَوْنَ وَ مَلَأَهُ زِینَةً حلیّا من اللباس و المراکب وَ أَمْوالًا ذهبا و فضّة و نعما و ضیاعا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا رَبَّنا لِیُضِلُّوا عَنْ سَبِیلِکَ این لام لام عاقبت گویند کقوله لِیَکُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَ حَزَناً ای لیکون عاقبة ذلک الضّلال.
مراکب تو به اقبال تا به درگه تو زمانه مرکب اقبال کرده دارد زین
شدی آب چون آبله در ته پا به روی زمین میخ نعل مراکب
آنجا که عرض لشکر نصرت شعار اوست اجرام سبعه گرد نعال مراکبست