مراغه
معنی کلمه مراغه در لغت نامه دهخدا

مراغه

معنی کلمه مراغه در لغت نامه دهخدا

( مراغة ) مراغة. [ م َ غ َ ] ( ع اِمص ) عمل به خاک غلطیدن. ( لسان العرب از حواشی چهارمقاله ). غلطیدن عموماً و غلطیدن اسب و خر خصوصاً. ( از برهان قاطع ). در عربی به معنی غلطیدن جانور است خواه طائر باشد خواه چارپا، در این صورت اسم ظرف است از روغ به معنی غلطیدن حیوان. ( غیاث اللغات از قاموس و صراح و منتخب ): مارغه بالتراب ؛ الزقه به ، والاسم المراغة. ( متن اللغة ). خرغلط. خرغلت. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به مراغه شود. || ( اِ ) جای غلطیدن ستور. ( منتهی الارب ) ( دستورالاخوان ). موضعی که در آن دواب به خاک غلطند. ( از لسان العرب ). موضع تمرغ دواب. ( متن اللغة ). مراغ. متمرغ دابه.( اقرب الموارد ). جای خرغلط زدن. || ( ص ) خرماده که منع نکند گشن را. ( منتهی الارب ). ماده خری که نره خر را از خود منع و رد نکند. ( از متن اللغة ). || هو مراغة مال ؛ ازاؤه. ( متن اللغة ) ( اقرب الموارد ). نیکو تیمارکننده شتران است. ( منتهی الارب ).
مراغة. [ م َرْ را غ َ ] ( ع ص )غلطنده. ( ناظم الاطباء ). متمرغ. ( متن اللغة ). خرغلت زننده. چارپائی که بر خاک غلطد و خود را در خاک مالد.
مراغة. [ م َ غ َ] ( اِخ ) لقبی است که فرزدق یا اخطل شاعر به مادر جریر شاعر داده اند به قصد سب و توهین ، و جریر را ابن مراغة خوانده اند به معنی کسی که مادرش چون خر ماده ای تن به هر نره خری درداده است. رجوع به تاج ص 133 شود.
مراغه. [ م َ غ َ / غ ِ ] ( از ع ، اِمص ) غلتیدن. ( لغت فرس اسدی ) ( جهانگیری ). غلتیدن بود به پهنا. ( نسخه ای از لغت فرس ) ( اوبهی ). غلطیدن عموماً و غلطیدن اسب و خر خصوصاً. ( برهان قاطع ). خرغلت زدن. خرغلط زدن. به خاک غلطیدن و خود را به خاک مالیدن و غلط زدن ستور. رجوع به مراغة شود : دانست که وقتی نیک است و امیر به هیچ حال جانب وی راکه دی خلعت وزارت داده امروز به حصیری بندهد و چون خاک یافت مراغه ای دانست کرد. ( تاریخ بیهقی ص 158 ).
در ره عمری به یک مراغه چه جوئی
ای خر دیوانه در شتاب و دوانه.ناصرخسرو.صعلوک هر چند حیله کرد تا فرجه کند و بر طرفی زند ممکن نگشت با خود اندیشید که اگر از تک اندرمانم باری مراغه ای بکنم اگر از صامت نصیب نمی شود از ناطق چیزی به چنگ آرم. ( سندبادنامه ص 219 ).
مراغه. [ م َ غ ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان کوهپایه بخش نوبران شهرستان ساوه. در 12هزارگزی شمال نوبران ، در منطقه کوهستانی سردسیری واقع و دارای 1336 تن سکنه است. آبش از رودخانه آسکین تأمین می شود. محصولش غلات ، بن شن ، عسل ، لبنیات ، بادام ، گردو. انگور و سیب آن به خوبی معروف است. شغل مردمش زراعت و گله داری است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

معنی کلمه مراغه در فرهنگ معین

(مَ غَ یا غ ) [ ع . مراغة ] (اِ. ) جای غلتیدن ستوران .

معنی کلمه مراغه در فرهنگ عمید

غلتیدن (روی خاک ).
* مراغه کردن: [قدیمی] = مراغه: چون مراغه کند کسی بر خاک / چون بُوَد خاک از او چه دارد باک (عنصری: لغت فرس۱: مراغه ).

معنی کلمه مراغه در فرهنگ فارسی

دهی جزئ دهستان کوهپایه بخش نوبران شهرستان ساوه . دارای ۱۳۳۶ تن سکنه . محصول : غلات بنشن عسل لبنیات بادام گردو انگور سیب . صنایع دستی : جاجیم بافی .
۱- ( مصدر ) بخاک غلتیدن : ( خواجه احمدبن حسن ) این را سخت خواهان بود که بهانه می جست بر حصیری تا وی را بمالد که دانست وقت نیک است و امیر بهیچ حال جانب وی را که دی خلعت وزارت داده امروز به حصیری بندهد وچون خاک یافت مراغه دانست کرد . توضیح بمعنی در خاک غلتیدن در عربی فقط باب تفعیل ( تمریغ ) و تفعل ( تمرغ ) استعمال میشود و مراغه فقط اسم مکان یعنی محل غلتیدن آمده . ۲- ( اسم ) موضعی که چارپایان در آنجا بخاک غلتند .
دهی از شهرستان بجنورد

معنی کلمه مراغه در دانشنامه عمومی

مَراغه یکی از شهرهای استان آذربایجان شرقی است که پس از شهر تبریز دومین شهر بزرگ و پرجمعیت استان است. این شهر در کنار رودخانهٔ صوفی چای در دامنهٔ جنوبی کوه سهند و در ۱۳۵ کیلومتری جنوب مرکز استان واقع شده است.
مراغه که به باغ شهر ایران و پایتخت نجوم ایران شهرت دارد جزو ده شهر تاریخی ایران می باشد. سالانه گردشگران خارجی و ایرانی زیادی از مراغه دیدن می کنند. از نظر دکتر و رئیس شورای شهر بهزاد رحمت زاده مراغه را به بهشت دوم تشبیه کرده. مراغه با فضای سبز و باغات متعدد در داخل شهر همچنین رودخانه زیبای صوفی چای که از مرکز شهر می گذرد یکی از مهم ترین مراکز توریستی و گردشگری در استان آذربایجان شرقی محسوب می شود، خیابان های مشجر و درختان سر به فلک کشیده زیبایی خاصی به خیابان های مراغه بخشیده است. مراغه همچنین دومین کهن شهر آذربایجان بعد از ارومیه می باشد این شهر از دوران قبل از اسلام آباد بوده است اما قرون ۱۲ تا ۱۴ میلادی دوران رشد و شکوفایی آن است؛ زمانی که پایتخت سلسله های متعدد محلی از جمله احمدیلیان و اتابکان آذربایجان بوده است و در نهایت مرکز حکومت ایلخانان و پایتخت ایران در آن دوران قرار داده شد. مراغه به لحاظ بافت غنی تاریخی و فرهنگی، با بیش از ۳۰۰ اثر ثبت شده ملی، جزء ۱۰ شهر برتر کشور محسوب می شود. رصد خانه مراغه که در دوران خواجه نصیرالدین توسی بنا شده از جمله آثار تاریخی برجسته مراغه و ایران است که بیش از ۴۰۰۰۰۰جلد کتاب در آن موجود بوده است و بزرگترین دانشمندان اسلامی سراسر جهان اسلام در آن گرد هم آمده بودند.
مراغه با دارا بودن ۳۰ کیلومتر مربع مساحت ( سال۱۳۹۸ خورشیدی ) و۱۷۵۶۰۰نفر جمعیت شهری که بدون احتساب بخش ها و روستاهای حومه آن، می باشد ( سال ۱۳۹۵ خورشیدی ) ، دومین شهر بزرگ پس از تبریز و دومین شهر پرجمعیت استان پس از تبریز به شمار می رود.
واژهٔ مراغه، از حدود قرن دوم هجری رایج شده است. به گفته مورخان، این شهر با نام هایی همچون افراه رود ( احمد بلاذری ) ، افرازه روح ( معجم البلدان ) ، افراه رود ( احمد بن یعقوبی ) ، افرازه رود ( یاقوت حموی ) ، افرازه رود ( بارتولد ) ، امداده رود، مراوا یا ماراوا ( کسروی ) و ماراغا ( ویلسون، سیاح انگلیسی ) شناخته می شده است.
در مورد وجه تسمیه نام مراغه نظریات زیر مطرح شده است:
این شهر از دوران قبل از اسلام ، آباد بوده است اما قرن های ۱۲ تا ۱۴ میلادی دوران رشد و شکوفایی آن است؛ زمانی که پایتخت سلسله های متعدد محلی از جمله احمدیلیان و اتابکان آذربایجان بوده است و در نهایت مرکز حکومت ایلخانی قرار داده شد.
مراغه (داغستان). مراغه ( به لاتین: Maraga ) یک منطقهٔ مسکونی در روسیه است که در داغستان واقع شده است.
مراغه (ساوه). مراغه روستایی است از توابع بخش نوبران شهرستان ساوه در استان مرکزی ایران.
این روستا در دهستان بیات قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۳۹۸ نفر ( ۱۵۷ خانوار ) است.
مراغه (مصر). مراغه نام شهر و شهرستانی در استان سوهاج مصر است.
معنی کلمه مراغه در فرهنگ معین
معنی کلمه مراغه در فرهنگ عمید
معنی کلمه مراغه در فرهنگ فارسی
معنی کلمه مراغه در دانشنامه عمومی

معنی کلمه مراغه در ویکی واژه

مراغة
جای غلتیدن ستوران.

جملاتی از کاربرد کلمه مراغه

ای باد مراغه حال خویشان خون است وان یار مرا زلف پریشان چون است
چون مرغ دل ز زلفت خسته برون ز در شد چندین مراغه در خون زان خط و خال کرده
ای زلف ترت مراغه کرده بر روی تو چون در آب ماهی
هزار شهر گشادی به تیغ کشور گیر مراغه نیز ز خیل گرفتگان انکار
دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم، از مراکز آموزشی وابسته به سازمان اوقاف و امور خیریه است، که در سال ۱۳۶۸ در تهران و از سال ۱۳۷۳ در ۱۶ شهر دیگر (مشهد، مراغه، کرمانشاه، شاهرود، شیراز، ملایر، میبد، زاهدان، آمل، خوی، خمین، ایلام، سبزوار، اصفهان، دامغان، زابل و بجنورد) تأسیس شد. این دانشکده‌ها در سال ۱۳۸۷ به دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم تبدیل گردید.
سگ گرگین نگر پلنگ شکار خرسوار مراغه بین و یدک
کبود گنبد از بناهای اواخر دورهٔ سلجوقی بوده که در مراغه واقع است؛ برخی تاریخ ساخت بنا را سال۵۹۳ ﮬ. ق و بعضی دیگر سال ۵۸۲و۶۸۶ می‌دانند. پنج ضلعی منظم یا پنج کنج
مشهورترین مزار مقبره آرامگاه شهید سالار یحیی پور فرماندار مراغه می‌باشد که به دستور سپهبد شاه بختی استاندار و فرمانده قوای آذربایجان در سال ۱۳۳۲ هجری شمسی بنا گردیده‌است.
از شرم این سواد که او جان عالم است تبریز در میانه خوی زد مراغه‌ها
گریان به زمین فتاد بی تاب بر خاک، مراغه کرد چون آب
ای آنکه مراغه می‌کنی و از حیرت تبریز بگوی و هرچه خواهی بستان
چون مراغه کند کسی بر خاک چون برد خاک او چه دارد باک
فخر رازیّ و حجهٔ الاسلام قاضی ماضی مراغه، نظام