مراحل
معنی کلمه مراحل در فرهنگ معین
معنی کلمه مراحل در فرهنگ عمید
معنی کلمه مراحل در فرهنگ فارسی
( اسم ) جمع مرحله منزلها مرحله ها : باراد. رفتن بشیراز طی مراحل مینمودند .
معنی کلمه مراحل در دانشنامه عمومی
معنی کلمه مراحل در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه مراحل
فتادم ز رکب و مراکب مجرد بماندم ز رحل و مراحل مقطع
ممان موقوف اطوار و مراحل بهر طورست باید گشت واصل
مقصد دل هر قدم چندین مراحل داشته است عمرها شد گرد خود گشتیم و فرسنگی نبود
ور ببرد همه مراحل و هم هم بگردد بنزد تو معذور
بر آن زمانه که بد بر مراحل عمرش گذشته شصت و شش از کاروان آذر و دی
دانای منازل و مراحل زین وادی جانگداز هایل
چو زان مراحله منزلی چند راند به منزل دگر بار منزل رساند
وقت احرام شد و طی مراحل باقیست گرنه توفیق شود کار خرابست خراب
سالک آن است که بنشیند و سیار شود رهرو آن است که از قطع مراحل گذرد
دل از جان و جهان بردار کلی نخست آنگه قدم زن در مراحل