معنی کلمه مدرار در لغت نامه دهخدا
مدرار. [ م ِ ] ( اِخ ) ابن یسعبن ابی القاسم سمکوبن و اسول مکناسی بربری ، جد امراء بنی مدرار است که متوالیاً دویست و نه سال در مغرب اقصی حکمرانی کردند. وی در حدود 220 هَ. ق. درگذشته است. رجوع به الاعلام زرکلی ج 6 ص 75 و الاستقصا ج 1 ص 111 و 112 و البیان المغرب ج 1 ص 107 و 153 و ابن خلدون ج 8 ص 130 شود.