محی الدین
معنی کلمه محی الدین در فرهنگ اسم ها
معنی: زنده کننده دین
معنی کلمه محی الدین در ویکی واژه
این نام اغلب به عنوان نام کوچک برای پسران در بعضی از کشورهای اسلامی استفاده می شود. در بعضی از موارد هم بعنوان نام خانوادگی مورد استفاده قرار گرفته است.
جملاتی از کاربرد کلمه محی الدین
شیخ ابوطالب مکی در فوت القلوب گوید: افلاک به نفس آدمیان همی گردد همین معنی رانیز از شیخ محی الدین عربی نقل کرده اند.
چنین دانم که محی الدین اعراب نماید ختمی دعوی درین باب
در میان جمع یک صاحب کمال کرد محی الدین یحیی را سؤال
اسم شریف آن جناب مولانا محمد شیرین و از فحول موحدین. با شاهرخ بن تیمور معاصر بود و با کمال خجندی ملاقات نمود. جناب شیخ بهاءالدین عاملی در کشکول نوشته که وی مرید شیخ اسماعیل سمنانی و او مرید شیخ نورالدین عبدالرحمن اسفراینی است. گویند خرقه از شیخ محی الدین عربی پوشیده و به طریقهٔ توحید کوشیده. بعضی گفتهاند مولدش قریهٔ نائین و مرقدش در اصطهبانات فارس است. بعضی گفتهاند در سرخاب تبریز است. همان چون شیخ مغربی نام متعدد بودهاند مردم اشتباه نمودهاند. غالباً در باب تعیین مضجع آن جناب قول اول مقرون به صواب باشد. غرض، شیخی مجرد و عارفی موحد است. وفاتش در سنهٔ ۸۰۹. دیوانش مطالعه شد و این اشعار از آن جناب نوشته شد:
محی الدین بن عربی در تصوف که خداوند از آن دسته از ایشان که براه راست رفته و پیروی از سرور آدمیان و نیک ترین ثقلین(ص) را پیشه کرده اند، خشنود بادا.
شیخ محی الدین عربی در باب هشتم فتوحات مکیه گوید: از جمله ی جهان ها عالمی است که اگر عارف بنگرد، آن را چون صورت های ما بیند و خود را در آن یابد.
و هو محی الدین یحیی بن محمد بن یحیی. جدش در جنگ کفرهٔ غزنین شهید شد و خود در کمالات صوری و معنوی در عالم وحید آمد. این رباعی تیمّناً از او نوشته شد:
۲. رسائل ابن عربی- ده رساله فارسی شده، شیخ محی الدین ابن عربی، مقدمه، تصحیح و تعلیقات نجیب مایل هروی، انتشارات مولی، تهران ۱۳۶۷ شمسی