معنی کلمه محمدرضا در لغت نامه دهخدا
محمدرضا. [ م ُ ح َم ْ م َ رِ ] ( اِخ ) حاج میرزا محمدرضا مستوفی سبزواری فرزند محمد ابراهیم. در ابتدا لقبش مستشارالتولیه بود و بعد در سال 1284 هَ. ق. لقبش به لقب مستشارالملکی تبدیل یافت. ترقی میرزا محمدرضا از سال 1273 هَ. ق. شروع گردید به این معنی که در این سال استیفاء و سررشته داری کل مالیات خراسان به او محول و در سال 1276 هَ. ق. رسماً به سمت ریاست دفتر خراسان منصوب شد. در سال 1286 هَ. ق. که حمزه میرزا حشمت الدوله برای بار سوم حکمران خراسان شد مستشارالملک به وزارت و پیشکاری ( معاونت ) او برقرار گردید. در سال 1301 هَ. ق. که میرزا عبدالوهاخان آصف الدوله شیرازی به سمت استانداری خراسان و تولیت آستان قدس رضوی تعیین شد چون نظر خوبی با مؤتمن السلطنه نداشت میرزا شفیعخان گرگانی را با لقب مستشارالملکی به سمت وزارت خراسان به همراه خود برد و مؤتمن السلطنه از کار برکنار شده به تهران آمد. پس از چندی اقامت در تهران صحبت صدارتش در میان بود رقبای وی برای اینکه به او لطمه وارد آورند شهرت دادند که برادر بزرگش میرزا علیرضا به تبلیغ ملاحسین بشرویه ای و خودش بنابر تبلیغ ملامحمدصادق مقدس خراسانی بابی شده و جزو پیروان سیدعلی محمدباب گردیده است به این مناسبت قدری در انظار مطرود و منفور بود و این موضوع او را خیلی عقب انداخت و جز اتهام چیز دیگری نبود. سرانجام در ضمن عضویت داشتن در دارالشواری کبری دولتی به حکومت کاشان انتخاب شد. در سال 1303 هَ. ق. از طرف شاه به خطاب جنابی نائل گردید. در اواسط ذیقعده سال 1304 هَ. ق. که محمدتقی میرزا رکن الدوله برادر صلبی ناصرالدینشاه برای بار چهارم والی خراسان و متولی آستان قدس رضوی شد مؤتمن السلطنه نیز بجای میرزا شفیع مستشارالملک به سمت پیشکاری منصوب و با او به خراسان رفت و پیشکاری این بار وی تا سال 1308 هَ. ق. به طول انجامید و در این سال در ماه ربیعالثانی درگذشت و در حرم امام رضا( ع ) در مقبره خاصه خویش در قسمتی که به دارالسیادة معروف است به خاک سپرده شد. ( از تاریخ رجال ایران ).
محمدرضا. [ م ُ ح َم ْ م َ رِ ]( اِخ ) محمدمیرزا متخلص به افسر پسر سیزدهم فتحعلیشاه قاجار. به سال 1211 هَ. ق. متولد و در سال 1277 هَ. ق. درگذشت. در سال 1234 هَ. ق. که خسروخان گرجی حاکم گیلان بود گیلانیان از وی شکایت کردند و حکومت محمدرضامیرزا را از دولت درخواست نمودند، خسروخان از حکومت گیلان معزول و محمدرضامیرزا بجای وی منصوب گردید. چون محمدرضامیرزا به صوفیه و دراویش نعمت اللهی گرویده بود و در مدت حکومت خود در گیلان جمعی از این طائفه دور او را گرفته بودند از این بابت برای فتحعلیشاه توهماتی روی داد و به دستور فتحعلیشاه شاهزاده و اطرافیانش احضار شدند و در لوشان به نزد شاه رسیدند.شاه بعضی از آنان را تنبیه و بعد فاضل خان گروسی جارچی باشی را مأمور نمود که به همدان رفته حاج جعفر کبودراهنگی مجذوبعلی شاه را که مرشد شاهزاده بود ده هزارتومان مصادر نمایند و ضمناً عبداﷲخان امین الدوله نیزبرای رسیدگی و تفریغ محاسبات گیلان مأمور رشت شد.