محلف

معنی کلمه محلف در لغت نامه دهخدا

محلف.[ م ُ ل ِ ] ( ع ص ) سوگنددهنده. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || هر آنچه مردم در آن شک کرده سوگند خورند که چنین است و چنین نیست و از آن است کمیت محلف یعنی مشتبه اللون که بعضی آن را کمیت گویند و بعضی سرخ. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). || کودک که در بلوغ وی شک کنند: غلام محلف. ( منتهی الارب ). آنکه به شک باشند در بالغی او. ( مهذب الاسماء ).
محلف. [ م ُ ح َل ْ ل ِ ] ( ع ص ) سوگنددهنده. و رجوع به تحلیف شود.

معنی کلمه محلف در فرهنگ معین

(مُ لِ ) [ ع . ] (اِفا. ) سوگند دهنده .

جملاتی از کاربرد کلمه محلف

در میان محلفم گردنده از خورشید جام برکنار مجلسم بنهاده از گردون سریر
بهر محفل شدم چون ماه تابان نه تابان شمعی و نه محلفی بود
زود باشد اشک تلخش نقل محلفها شود هر که را افتد نظر بر لعل شکرخای تو