محققا
معنی کلمه محققا در فرهنگ فارسی
به تحقیق
جملاتی از کاربرد کلمه محققا
آن روز مرا بزیر ژل باید شد کز روی محققان خجل باید شد
بر دیدهٔ ما نشین زمانی نور بصر محققان بین
یارا ، محققان غم دنیا نخورده اند مجنون حقیقت است که اندوه یار خورد
سر بر قدم محققان نه کردن ز مقربان برافراز
سودای عشق بازی و قلب پس آمده ننگ محققان ز کساد چنین متاع
آنها که محققان این درگاهند اهل دل خاص خاص شاهنشاهند
فردا که محققان هر فن طلبند حسن عمل از شیخ و برهمن طلبند
پس بدان که ترکیب انسان آن که کاملتر بود به نزدیک محققان از سه معنی باشد: یکی روح و دیگر نفس و سدیگر جسد و هر عینی را از این صفتی بود که بدان قایم بود: روح را عقل، و نفس را هوی و جسد را حس.
از محققان اولیا بود و قبلهٔ اهل بلا و قتیل دشت کربلا و اهل این قصه بر درستی حال وی متفقاند که تا حق ظاهر بود مر حق را متابع بود چون حق مفقود شد شمشیر بر کشید و تا جان عزیز فدای شهادت خدای عزّ و جلّ نکرد نیارامید.
کفر سر زلف بت به دست آر کایمان محققانه این است