محصوری

معنی کلمه محصوری در لغت نامه دهخدا

محصوری. [ م َ ] ( حامص ) حالت و عمل محصور. رجوع به محصور شود.

معنی کلمه محصوری در فرهنگ فارسی

حالت و عمل محصور

جملاتی از کاربرد کلمه محصوری

علی و پسرش حسن با توجه به زندگی محصوری که در شهر نظامی سامرا تحت نظارت عباسیان داشتند، عسکری یا به تعبیر شیعیان «اِمامَیْنِ عَسکِریّین» هم نامیده می‌شوند.