محتلم

معنی کلمه محتلم در لغت نامه دهخدا

محتلم. [ م ُ ت َ ل ِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از احتلام. خواب بیننده. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). کسی که خواب می بیند. ( ناظم الاطباء ). خواب دیده. ( مهذب الاسماء ). || آرمنده با زن در خواب. ( از منتهی الارب ). کسی که در خواب جماع میکند. ( ناظم الاطباء ). جماع کننده در خواب. ( آنندراج ). آنکه در خواب بیند که با زنی درمی آمیزد و آب از وی برود. حالم. رجوع به احتلام شود.
- محتلم شدن ؛آرمیدن با زن در خواب و بدان سبب آب از او بشدن : پس مسلمانان آن شب محتلم شدند چون بامداد برخاستند از پیش رسول بگفتند فرمود که چون آب نیست تیمم کنید و نماز گذارید. ( قصص الانبیاء ص 219 ).
- || رسیدن کودک به سن بلوغ. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه محتلم در فرهنگ معین

( مُ تَ لِ ) [ ع . ] (اِفا. ) دستخوش احتلام ، دستخوش انزال در خواب .

معنی کلمه محتلم در فرهنگ عمید

کسی که در خواب جُنُب می شود.

معنی کلمه محتلم در فرهنگ فارسی

خواب بیننده، کسی که درخواب ببیندکه مشغول جماع کردن است
(اسم ) ۱ - خواب بیننده . ۲ - جماع کننده در خواب جنب شونده در خواب : مکروه است محتلم را و جنب را که بخسبد غسل نا کرده ... جمع : محتلمین .
خواب بیننده

معنی کلمه محتلم در دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:احتلام

جملاتی از کاربرد کلمه محتلم

به موهمی که در او مرد محتلم باشد بترک غسل جنابت مسلم و معذور
گفت اندر کژ مخسپ ای محتلم آنچ داری وا نما و فاستقم
بامید دوشیزه ملک لختی فرو خفت و در خواب خوش محتلم شد
مثال محتلم پندار عزلش تو هم بر فاعل و مفعول می‌خند
دوشینه من محتلم گشته ام. راوی گفت: این بس شگفت است که کسی دستان و پاهایش را ببریده باشند، محتلم شود.
ز امن او زیر پردهٔ تسکین محتلم گشته فتنهٔ عنّین
که گرش بر مزاری افتد راه مرده در گور محتلم گردد!