محاکات. [ م ُ ] ( ع مص ) محاکاة. با هم حکایت کردن. ( غیاث ). حکایت کردن قول یا فعل کسی بی زیادت و نقصان. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). عین گفته کسی را نقل کردن. بازگو کردن. رجوع به محاکاة شود. محاکاة. [ م ُ ] ( ع مص ) حکاء. محاکا. محاکات. حکایت کردن قول و فعل کسی را بدون زیادت و نقصان.( منتهی الارب ). چیزی را حکایت کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). حکایت کردن. ( ناظم الاطباء ). || مشابه شدن. مشابه بودن. ( منتهی الارب ). || سخن گفتن. || محکم بستن گره را. ( ناظم الاطباء ). || ( اِمص ) گفتگو. || شباهت. محاکات. [ م ُ ] ( ع اِ ) ( در اصطلاح منطق ) شعر. رجوع به «شعر» شود. ( اساس الاقتباس ص 591 ).
معنی کلمه محاکات در فرهنگ معین
(مُ ) [ ع . محاکاة ] (مص م . ) ۱ - حکایت کردن با یکدیگر. ۲ - مشابه کسی یا چیزی شدن .
معنی کلمه محاکات در فرهنگ عمید
۱. مشابه کسی یا چیزی شدن. ۲. حکایت کردن. ۳. تقلید کردن. ۴. بازگفتن.
معنی کلمه محاکات در فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) حکایت کردن با یکدیگر . ۲ - عین قول کسی را نقل کردن باز گفتن . ۳ - مشابه بودن . ۴ - ( اسم ) گفتگو . ۵ - شباهت . با هم حکایت کردن
معنی کلمه محاکات در دانشنامه آزاد فارسی
مُحاکات (در لغت یعنی حکایت کردن، بازگفتن، مشابه بودن) در اصطلاح منطق، ترجمه و معادل واژۀ یونانی میمِسیس «Mimesis»؛ و عبارت است از پدیدآوردن همانند یک چیز، به شرط آن که عین آن چیز نباشد، چنان که نقاش با تصویر، محاکات اشیا می کند، یعنی اشکالی همانند (و نه عینِ) اشیا پدید می آورد و شاعران به محاکات اشیا و اشخاص می پردازند. چون هنرمندان اشیا و اشخاص و به طور کلی پدیده های خارجی را سرمشق قرار می دهند و در محاکات همانند آن ها، به گونه ای دست به تقلید می زنند، برخی «میمسیس» را به تقلید ترجمه کرده اند. ارسطو، پیشرو این نظریه، از این معنا سخن گفته است که هنر، زادۀ غریزه ای خاص است؛ غریزه ای که وی از آن به «محاکات» یا «تقلید» (Mimesis) تعبیر کرده است.
معنی کلمه محاکات در دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] محاکات، در لغت به معنای با هم حکایت کردن است. محاکات، در لغت به معنای با هم حکایت کردن، حکایت کردن قول یا فعل کسی بی زیادت و نقصان، بازگو کردن، عین گفته کسی را نقل کردن و مشابه کسی یا چیزی شدن می باشد. محاکات در کاربرد هنری محاکات در کاربرد هنری به معنی «تقلید» به کار می رود. در واقع محاکات نظریه ای است که همه هنرها به ویژه شعر را تقلیدی از طبیعت می داند. کاربرد محاکات در عربی و فارسی این واژه در یونانی به شکل (mimesis) کاربرد داشته و معادل انگلیسی آن (imitation) است. در عربی معادل محاکات برای آن برگزیده شده است که در فارسی نیز کاربرد دارد. حکمای اسلامی نظیر ابن سینا ، فارابی و خواجه نصیرالدین طوسی از آن به تخییل تعبیر نموده اند. ظاهراً این واژه مناسب ترین معادل برای میمسیس می باشد؛ چراکه محاکات در معنای تقلید نمی تواند وسعت معنایی این کلمه را پوشش دهد. یکی از معانی خیال، تصویر است. تخییل نیز به معنای تصویر و خیال چیزی را در ذهن دیگری ایجاد کردن است که این معنا می تواند تا حدی مفهوم میمسیس را دربر گیرد. امروزه در زبان انگلیسی برای این واژه معادل دیگری به کار برده می شود که عبارت است از Representation به معنای بازنمایی؛ این اصطلاح واژه دقیق تری است که در ادامه به آن می پردازیم. دیدگاه افلاطون ...
معنی کلمه محاکات در ویکی واژه
محاکاة حکایت کردن با یکدیگر. مشابه کسی یا چیزی شدن.
جملاتی از کاربرد کلمه محاکات
من بدین وقت معین ای دلیر مینگردم از محاکات تو سیر
دوش با دوست محاکات بجان میگردم نکته را راه به هنجار زیان میگردم
ششم: آن که وی را محاکات کند و سخریت کند.
از اهلِ هُدا عذرِ محاکات بخواهید و آن گه سرِ همّت به سماوات برآرید
و بدین سبب است که کسانی که از خود و از محسوسات غایب شوند و به خود فرو شوند و به ذکر خدای تعالی مستغرق شوند، چنان که بدایت را تصوف است، احوال آخرت ایشان را به ذوق مشاهده بباشد که آن را روح حیوانی ایشان اگر چه از اعتدال مزاج بنگردیده باشد، لکن تا سیده شده باشد و چون خدری در وی پدید آمده باشد تا از حقیقت ذات ایشان را به خود هیچ مشغول ندارد، پس حال ایشان به حال مرده نزدیک باشد پس آنچه دیگران را به مرگ مکشوف خواهد شد، ایشان را اینجا مکشوف شود آنگه چون با خویشتن آیند و با عالم محسوسات افتند، بیشتر آن باشد که از آن چیزی بر یاد وی بنمانده باشد، ولکن اثری از آن با وی بمانده باشد اگر حقیقت بهشت با وی نموده باشند، روح و راحت و نشاط و شادی آن با وی باشد و اگر دوزخ بر وی عرض کرده باشند، کوفتگی و خستگی آن با وی باشد و اگر چیزی از آن در ذکر وی بمانده باشد، از آن خبر باز دهد و اگر خزانه خیال آن چیز را محاکاتی کرده باشد، برمثالی باشد که آن مثال بهتر در حفظ بمانده باشد، از آن خبر باز دهد، چنان که رسول (ص) در نماز دست فراخت و گفت، «خوشه ای از انگور بهشت بر من عرضه کردند، خواستم که بدین جهان آورم» و گمان مبر که حقیقتی که از خوشه انگور محاکات آن کرده باشد بدین جهان توان آوردن، بلکه این خود محال باشد و اگر ممکن بودی بیاوردی، ولکن وی را کشف افتاده بود به مشاهده و حقیقت استحالت این شناختن دراز است و تو را طلب کردن این حاجت نیست.
افرا مجموعهای است از تکگوییهای شخصیتها، به طوری که محاکات و نقل را با هم دارد. عبّاس جوانمرد، که افرا به کارگردانیِ بیضایی را با نصرت کریمی و سیمین بهبهانی و حسینعلی طباطبایی به تماشا نشسته بود، در گفتگویی به سالِ ۱۳۹۴ چنین ازش یاد کرد: