محافظین

معنی کلمه محافظین در لغت نامه دهخدا

محافظین. [ م ُ ف ِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ محافظ ( در حالت نصبی و جری ). مردمان نگهبان. ( ناظم الاطباء ). رجوع به محافظه شود.

معنی کلمه محافظین در فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع محافظ در حالت نصبی و جری ( در فارسی مراعات این قاعده نکنند ) : محافظین شهر .

جملاتی از کاربرد کلمه محافظین

وی در ۱۷ اسفند ۱۳۶۰، در بین راه دلیجان و محلات طی عملیاتی پیچیده و مشکوک توسط گروهک فرقان خودرو ایشان در تصادفی عمدی، واژگون و سپس به بهانه رساندن پیکر زخمی وی به بیمارستان با ممانعت از همراهی محافظین در راه در یک خودرو مینی بوس متعلق به همین گروه او را خفه کرده و پیکر بی جانش را تحویل بیمارستان می‌دهند