محاضر

معنی کلمه محاضر در لغت نامه دهخدا

محاضر. [ م َ ض ِ ] ( ع اِ ) ج ِ محضر. لغتی است مولد ( از المعجم الوسیط ).
- محاضر شرع ؛ محاکم شرع. رجوع به محضر شود.
|| ج ِ محضر، به معنی دفترخانه ها. رجوع به دفترخانه شود. || ج ِ محضر، رسیدگان به سوی آب. ( ناظم الاطباء ). || ج ِ حاضر. ( آنندراج ).
محاضر. [ م ُ ض ِ ] ( ع ص ) آماده و حاضر. || آنکه در حضور شخص ایستاده است. ( ناظم الاطباء ).
محاضر. [ م َ ض ِ ] ( اِخ ) ابن المورع الهمدانی الیامی ، مکنی به ابوالمورع از رجال حدیث و از مردم کوفه است. ابن سعد او را توثیق و تصدیق کرده و نسائی گوید از اعمش احادیث نیکو و مستقیم روایت کرده است و درحدیث او منکری ندیده ام. اما گروهی وی را به غفلت منسوب داشته اند. در باب نبید بر رأی مردم کوفه بود و هم بدان شهر درگذشت. ( 206 هَ. ق. ) ( الاعلام زرکلی ).

معنی کلمه محاضر در فرهنگ معین

(مَ ض ) [ ع . ] (اِ. ) جِ محضر.

معنی کلمه محاضر در فرهنگ عمید

= محضر

معنی کلمه محاضر در فرهنگ فارسی

جمع محضر
( اسم ) جمع محضر محاضر رسمی . یا محاضر شرع . محاکم شرع .
ابن المورع الهمدانی

جملاتی از کاربرد کلمه محاضر

گذارید، ترازو میزان نیست. در محاضرات آمده است: که مأمون ناشناس همی گذشت. کناسی را دید که می گفت: مأمون از زمانی که برادرش را کشت، از چشم من افتاد، مأمون بدره ای بهرش فرستاد و گفت: اگر صواب بینی که از من خشنود شوی، خشنود شو.
احمد شرباصی (۱۷ نوامبر ۱۹۱۸ – ۱۴ اوت ۱۹۸۰) فقیه، عالِم الازهری و زبان‌شناس مصری در سدهٔ چهاردهم قمری/ بیستم میلادی بود. در الازهر درس خواند و همان‌جا نیز به تدریس در دانشکده‌هایش پرداخت و عضو گروه پژوهش‌های اسلامی الازهر برگزیده شد. الفداء فی الإسلام، فدائیون فی تاریخ الإسلام، یسألونک فی الدین و الحیاة، المحفوظات الازهریه، محاضرات الثلاثاء، مذکرات واعظ أسیر، أدب أمیر البیان شکیب أرسلان، مدرسة الأستاذ الإمام از آثار اوست. پس از درگذشت، دانشگاه ام‌القری کتابخانهٔ شخصی او را از ورثه‌اش خرید و آن را از قاهره به مکه جابجا نمود. بیشتر موارد آن در ادبیات و زبان بوده است که بیش از ۵ هزار جلد شامل می‌شده.
فیّاض محاضرات تقدیس کشّاف مذاکرات ادریس
در محاضرات آمده است که: زنی زیباروی از زنان بادیه که شوئی زشت روی داشت در آینه نگریست و شوی را گفت: من امید دارم که با یکدیگر به بهشت خواهیم رفت.
فَانْظُرْ إِلی‌ آثارِ رَحْمَتِ اللَّهِ کَیْفَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها یحیی النفوس بعد فترتها بصدق الارادت، و یحیی القلوب بعد غفلتها بانوار المحاضرات، و یحیی الارواح بعد حجبتها بدوام المشاهدات:
راغب در محاضرات نقل کرده است که: حکیمی شاگردان را میگفت: همنشینی دانایان را - دوست باشند یا دشمن - بگزینید. چرا که خرد بر خرد افزاید.
ریاض للمحاضر و المبادی و کنز للحواضر و البوادی
محاضر با اضافه تا محقق حضور قلب درویش است با حق
و قیل: الظالم صاحب المحاضرة و المقتصد صاحب المکاشفة و السابق صاحب المشاهدة.
در محاضرات از امام جعفر صادق(ع) نقل است که می‌فرمود: « مردمان را سرزنش مکن، چه بی‌دوست خواهی ماند. »
ابوالحسن بکری در دروغ، ایاس در فراست، عبدالحمید در کتابت، ابومسلم خراسانی در علو همت و دوراندیشی، موصلی ندیم در غنا، ابوالفرج اصفهانی صاحب اغانی در محاضرت