محابات

معنی کلمه محابات در لغت نامه دهخدا

محابات. [ م ُ ] ( ع مص ) محابا. محاباة. رجوع به محابا و محاباة شود.
- محابات کردن ؛ ترسیدن.
- || کوتاهی و سهل انگاری کردن. فروگذاشتن : اگر محاباتی کند جانش برفت. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 118 ).
- || ملاحظه و طرفداری و جانبداری کردن.
محاباة. [ م ُ ] ( ع مص ) حباء. یاری دادن کسی را. ( از منتهی الارب ). نصرت و مدد کردن. یاری کردن. اعانت. || صلح و نگهداشت. محابا. ( آنندراج ). || عطاکردن بی پاداش و منت. || با کسی به عطا دادن نبرد نمودن. ( منتهی الارب ). معارضه کردن در بخشش. ( از آنندراج ). || تنگ گیری کردن در معامله.( منتهی الارب ). سختگیری کردن در معامله. ( از ناظم الاطباء ). || میل کردن به کسی. ( از منتهی الارب ). منحرف شدن از عدل و میل به ناحق کردن. || جانب داری و طرفداری کردن. || فروگذاشت کردن. ( منتهی الارب ). سهل البیعی. سخت گیری نکردن درمعامله. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) ( از اقرب الموارد ). || در اصطلاح فقه ، چیزی راکمتر از قیمت حقیقی عالماً فروختن و یا به زیادتر از قیمت عالماً خریدن. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). || در اصطلاح بلغاء عبارت است از گفتن چیزی مثل چیزی که دیگری گفته باشد خواه آن چیز وزن شعر باشد و یا قافیه و یا ردیفی و یا صنعتی. ( کشاف اصطلاحات الفنون ). || یا آنکه دو کس برای امتحان طبع خود و یا با التماس دیگری بگویند. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ).
محاباة. [ م ُ ] ( ع اِ ) پوست و تفاله تمر هندی : محاباة الحتی. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه محابات در فرهنگ معین

(مُ ) [ ع . محاباة . ] ۱ - (مص ل . ) یاری کردن . ۲ - طرفداری کردن از کسی ، جانبداری کردن بر خلاف عدالت . ۳ - منحرف شدن از عدل ، میل به ناحق کردن . ۴ - کسی را مخصوص خود کردن ، ویژة خویش ساختن . احتیاط کردن ، ملاحظه کردن . ۵ - (اِمص . ) یاری ، طرفداری از کسی

معنی کلمه محابات در فرهنگ عمید

= محابا

معنی کلمه محابات در فرهنگ فارسی

یاری کردن، طرفداری کردن، ازکسی طرفداری کردن خلاف عدل وانصاف ، کسی یاچیزی راویژه خودساختن، فروگذارکردن، به فارسی محابا
۱ - ( مصدر ) یاری کردن . ۲ - طرفداری کردن از کسی جانبداری کردن بر خلاف عدالت ۳ - منحرف شدن از عدل میل بناحق کردن . ۴ - کسی را مخصوص خود کردن ۵ - احتیاط کردن ملاحظه کردن . ۶ - ( اسم ) یاری . ۷ - طرفداری از کسی : داد این مرد ازمن بستان و هیچ میل و محابا مکن . ۸ - احتیاط ملاحظه : با آنکه زاهد بود در کار ملک هیچ محابا نکردی .

معنی کلمه محابات در ویکی واژه

جانب‌داری کردن از کسی، بر خلاف عدالت.
منحرف شدن از عدل، میل به ناحق کردن.
کسی را مخصوص خود کردن، ویژه خویش ساختن. احتیاط کردن، ملاحظه کردن.
یاری، طرفداری از کسی.
احتیاط، ملاحظه.

جملاتی از کاربرد کلمه محابات

اینست محابات یکی شعر سنائی ایام چو تو دلبر طناز نیابد
محابات بدمستی از مردمی‌ست که هر نکته‌یی نشترِ کژدمی است
در این کار تعجیل باید کرد تا فرصت فوت نشود، «فان الفرص تمر مرالسحاب». طریق آنست که در این باب سخن هرچه درشت‌تر و بی محاباتر رانیم واو را چنان بترسانیم که هر اشارت که کنیم ازان نتواند گذشت، پس گوییم که آن خون که شخص تو رنگین کرد شرّ آن بدان دفع شود که طایفه‌ای را از نزدیکان خویش بفرمایی تا به حضور ما بدان شمشیر خاصه بکشتند، و اگر تفصیل اسامی ایشان پرسد گوییم جوبر پسر. و ایران‌دخت مادر پسر، و بلار وزیر، و کاک دبیر، و آن پیل سپید که مرکب خاصه است، و آن دو پیل دیگر که خاطر او بدیشان نگران است، و آن اشتر بختی که در شبی اقلیمی بِبُرّد؛ جمله را به شمشیر بگذارند و شمشیر را نیز بشکنند و با ایشان در زیر خاک کنند، و خون‌های ایشان در آب‌زنی ریزند و ملک را ساعتی دران بنشانیم، و چون بیرون آید چهار کس از ما از چهار جانب او درآییم و افسونی بخوانیم و بر وی دمیم و از آن خون بر کتف چپ او بمالیم، پس اندام او را پاک کنیم و بشوییم و چرب کنیم و ایمن و فارغ به مجلس ملک بریم. اگر برین صبر کرده آید و دل از این جماعت برداشته شود شر این خواب مدفوع گردد، و اگر این باب میسر نیست بلای عظیم را انتظار باید کرد، با زوال پادشاهی و سپری شدن زندگانی.
این است محابات یکی شعر معزی آن شب که مرا بود می وصل به کف بر