مجنی

معنی کلمه مجنی در لغت نامه دهخدا

مجنی. [ م ُ ] ( ع ص ) میوه رسیده. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || زمینی بسیار گیاه و سماروغ و جز آن. ( آنندراج ). زمینی که در آن میوه و نخله و علف و سماروغ بسیار باشد. || درختی که میوه آن رسیده و برای چیدن آماده شده باشد. || چیننده میوه. || علف بسیار. ( ناظم الاطباء ).
مجنی. [ م َ نی ی ] ( ع ص ) میوه چیده شده. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ).
مجنی. [ م َ نا ] ( ع اِ ) جای چیدن و آنچه از آن میوه چینند مانند درخت. ( از ذیل اقرب الموارد ص 450 ). محل چیدن. ج ، مَجانی. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

معنی کلمه مجنی در فرهنگ معین

(مَ یّ ) [ ع . ] (اِمف . ) آن که مورد جنایت واقع شده .

معنی کلمه مجنی در فرهنگ فارسی

کسی که جنایت براو واردشده
( اسم ) آنکه مورد جنایت واقع شده .
میوه چیده شده

معنی کلمه مجنی در ویکی واژه

آن که مورد جنایت واقع شده.

جملاتی از کاربرد کلمه مجنی

او همچنین مخالفت خود را با قانونی شدن ازدواج همجنسگرایان اعلام کرده و گفته‌است که حامی «خانواده سنتی» است و همجنین از «شیوه‌های دیگر زندگی» نیز حمایت می‌کند. او با بیان اینکه خود یک همجنسگراست گفته‌است که از اتحاد مدنی برای زوج‌های همجنسگرای مرد و زن حمایت می‌کند.
بر کژی تیغش ز قضا آمده مرقوم کز بهر دل راست‌پسندان مجنی تو
زمانه با حشم خشم تو ندارد تاب بپیش حلم تو جرم زمین سزد مجنی