مجن
معنی کلمه مجن در لغت نامه دهخدا

مجن

معنی کلمه مجن در لغت نامه دهخدا

مجن. [ م ِ ج َن ن ] ( ع اِ ) سپر. ( دهار ). سپر. ج ، مَجان . ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). سپر که پناه زخم تیغ است. مِجَنَّة. ( آنندراج ) ( غیاث ). سپر فراخ. سپر. اسپر. جُنَّة. تُرس. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) :
ای گه انداختن تیر آز
زرّ تو اندر کف زائر مجن.فرخی.از تیرهای حادثات جهان
دولت گرفته پیش رویت مجن.فرخی.گفتم موافقان را مهر وهواش چیست
گفتا یکی سلیح تمام و یکی مجن.فرخی.پشت او و پای او و گوش او و گردنش
چون کمان و چون رماح و چون سنان و چون مجن.منوچهری.از نهیب تیرتان هر شب زمین
ز ابرتیره پیش روی آرد مجن.ناصرخسرو.به قصدکین تو در، فایدت نداشت حذر
به تیغ عزم تو بر، منفعت نکرد مجن.عثمان مختاری ( دیوان چ همایی ص 418 ).اگر زمین همه چون صبح پر ز تیغ شود
شود به پیشش رایت چو قرص مهر مجن.مسعودسعد.گردون پلاسش بافته اختر زمامش تافته
و ز دست و پایش یافته روی زمین شکل مجن.امیرمعزی.این خطابت از دو معنی چون برون آید همی
گر چنین خوانْمت نجمی ور چنین خوانم مجن .سنائی ( دیوان چ مصفا ص 276 ).همیشه تا بنوشتن عنا بود چو غنا
بدان قیاس که باشد محن بسان مجن
تن ترا مجن از حفظ ایزدی بادا
غنا ترا و حسود تراعنا و محن.سوزنی ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).پس زیانش نیست پر گو بر مکن
گر رسد تیری به پیش آرد مجن.مولوی.خواه باغ و مرکب و تیغ و مجن
خواه ملک و خانه و فرزند و زن.مولوی. || قَلَب َ مِجَنَّه ُ؛ بی حیا و خودرأی گردید و کرد آنچه خواست. ( منتهی الارب ). شرم را به یک سو نهاد و کرد آنچه خواست. و گویند: مالک امر خود شد و در آن خودرای گردید. ( از اقرب الموارد ).
- امثال :
قلب له ظهرالمجن ؛ یعنی گذاشت دوستی و رعایت را و این مثل را درباره آن گویند که با کسی دوستی و رعایت داشته و سپس تغییر حالت داده و بر گشته باشد. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
|| حمیل. ( منتهی الارب ). حمیل زنان. ( ناظم الاطباء ). وشاح [ وُ / وِ ] . ( از اقرب الموارد ). || کمربند چرمین. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه مجن در فرهنگ معین

(مِ جَ ) [ ع . ] (اِ. ) سپر.

معنی کلمه مجن در فرهنگ عمید

سپر.

معنی کلمه مجن در فرهنگ فارسی

قصبه جزئ دهستان پشت بسطام بخش قلعه نو شهرستان شاهرود . کوهستانی سردسیرخوش آب و هوا . ۳۴٠٠ تن سکنه .
( اسم ) سپر جمع : مجان : گردون پلاسش بافته اختر زمامش تافته وز دست و یالش یافته روی زمین شکل مجن . ( معزی )
مجنون و دیوانه

معنی کلمه مجن در دانشنامه عمومی

مُجِن از شهرهای طبری ( مازندرانی ) نشین استان سمنان ایران است که در شمال غربی شهرستان شاهرود قرار گرفته است. اصالت مردمان شهر مُجِن ( قومیت طبری ) مازندرانی است و از اقوام طبری هزارجریبی، کیاسری و الیکای هستند و به لهجهٔ مُجِنی که لهجه ای از گویش مازندرانی است سخن می گویند. اما به دلیل جداشدن شهر مُجِن از استان مازندران گویش طبری این شهر در حال دگرگون شدن است، به دلیل آنکه گویش طبری این شهر به شدت تحت تاثیر  سنگین زبان فارسی شاهرودی شده است، با این حال گویش طبری شهر مُجِن هنوز هویت و فرهنگ، سنت ها و اصل و نسب مازندرانی خود را حفظ کرده است و هنوز فرهنگ وآداب ورسومات طبری این شهر پابرجاست. مُجِن تا قبل از تقسیمات کشور جزو استان مازندران بود و مرکز آن شهر ساری بود. و بعد از تقسیمات از استان خود مازندران جدا شد، واین شهر جزو شهرستان گرگان قرارگرفت، و سپس جزو شهرستان شاهرود شد.
شهر مُجِن بناهایه پلکانی و معماری ویژه شبیه به شهر ماسوله گیلان دارد. که به ماسوله کویر ایران معروف است. و در بافت های قدیمی این شهر دیوارها و سقف اتاق ها با خاک قرمز و زرد تزئین شده است. شغل اکثر مردمان شهر مُجِن، کشاورزی، باغداری و دامداری است. محصولات باغی آن شامل زردآلو، هلو، شلیل، گیلاس، آلبالو، سیب، انگور، گردو، بادام است. محصولات کشاورزی آن شامل سیب زمینی، گندم وجو است.
• چشمه آب درگویی
• چشمه گرآب
• آبشار تنگه داستان
• آبشار تنگه اسمال
• آبشار تنگه تاریک
• چشمه هفت رنگ
• آبشار مصنوعی
• سد تنگه تاریک
• امامزاده ابراهیم
• مقبره پیر
• منطقه گردشگری تجر «فرحزاد» ( چشمه آب سیاه و چشمه پالیزو )
• چشمه آب درخانیاب ( که روستای درخانیاب و باغستان های ان بسیار زیبا و دلنشین می باشد ) از جاهای دیدنی دیگر در شهر مجن محله سرزیارت می باشد که بر روی انتهای شمالی و جنوبی یک رشته کوه قرار دارد و این رشته کوه به صورت یک یال بین ۲ رودخانه پی حصار و پیش ده قرار دارد و محله ( سرزیارت ) در ارتفاع حدود ۸۰ متری بر روی این رشته کوه از نقطه ورودی شهر مجن قرار دارد منازل مسکونی به صورت پله ای بر روی هم قرار داشته و اکثراً پشت بام یک ساختمان، حیاط ساختمان مسکونی بالایی می باشد و هم در جهت جنوبی و هم در جهت شمالی این رشته کوه ساختمان ها به صورت پله پله قرار داشته و زیبایی خاصی را دارا هستند و به ویژه اینکه این محله از مجن، اغلب منازل مسکونی با بافت و معماری قدیمی بوده و از خشت و سنگ با پوشش کاه و گل ساخته شده اند. همچنین مقبره عارف قدیمی پیر ( که گفته شده این پیر از شاگردان بنام عارف مشهور ایرانی ابوالحسن خرقانی بوده است ) و حسینیه های قلعه و سفلی نیز در این محله واقع شده اند.
• گویش مجنی
معنی کلمه مجن در فرهنگ معین
معنی کلمه مجن در فرهنگ عمید
معنی کلمه مجن در فرهنگ فارسی

معنی کلمه مجن در دانشنامه آزاد فارسی

مُجِن
مُجِن
شهری در استان سمنان، شهرستان شاهرود، بخش بسطام. با ارتفاع ۲,۰۵۰ متر، در منطقه ای کوهستانی، در ۱۵۲کیلومتری شمال شرقی سمنان و ۲۹کیلومتری غرب شمالی شاهرود، در انتهای راه شاهرود به مُجِن قرار دارد. این شهر محل تلاقی رودهای سرتنگه و داستان است. اقلیم این شهر سرد و نیمه خشک و جمعیت آن ۶,۲۴۵ نفر است.

معنی کلمه مجن در ویکی واژه

سپر

جملاتی از کاربرد کلمه مجن

در حقیقت خود به خود می باخت عشق وامق و مجنون به جز نامی نبود
استووی همچنین دارای یک برادر ناتنی است که نامش «برتام» است که در یکی از قسمت‌های فصل ۴ به دنیا می‌آید. پدر استووی و برتام یکی است پیتر گریفین ولی مادر برتام یک زن همجنسگرا است.
اگر مجنون شوی، گردی که بر دل از جهان داری به یک دم خوشتر از دامان صحرا می تواند شد
بر آن ستم‌زده بیدل ز عالم اوهام چه ظلم رفت که مجنون نشد فلاطون شد
بسیاری از طرفداران حقوق همجنس‌گرایان مانند آزادی برای ازدواج و کانادایی‌ها برای ازدواج برابر از واژه «برابری ازدواج» یا «ازدواج برابر» استفاده می‌کنند تا بیان دارند که در ازدواج آن‌ها به دنبال حقوق برابر هستند.
تا فشاندی زلف و بگشادی دهن عقل خود را مست و مجنون تو یافت
ای کامده‌ای به طعن مجنون، مردت خوانم، گر آیی اکنون
آه از آنشوخ پریزاده که صد عاشق زار مست و مجنون و جگر سوخته در گلخن ازوست
منم مجنون آن لیلی که صد لیلی است مجنونش بیا در چشم من بنگر ز عشق اوست آیت‌ها
مجنون از دور چون بدیدش عقل از سر و جان ز تن رمیدش
گردد این دور ز مجنون خزان شود آن یار به شیرین بهار
برخی از بستگان شخصیت واقعی فیلم، دربارهٔ محتوای همجنسگرایانه فیلم و مطابقت نداشتن آن با واقعیت اعتراض کرده‌اند.
نمی‌دانی مرا ای مردِ مجنون؟ که بر خاکت بریزم خون هم اکنون