مجم

مجم

معنی کلمه مجم در لغت نامه دهخدا

مجم. [ م َ ج َم م ] ( ع اِ ) سینه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ذیل اقرب الموارد ). سینه و گویندهو واسع المجم ؛ او گشاده سینه است. ( ناظم الاطباء ).
مجم. [ م َ ج َم م / م َ ج ِم م ] ( ع اِ ) آن طرفی از چاه که در وی آب گرد آمده. ( ناظم الاطباء ). مجم البئر؛ آنجای از چاه که به آب رسد و بدان منتهی گردد. ( از ذیل اقرب الموارد ).
مجم. [ م ُ ج َم م ] ( ع ص ) اسب آسوده ای که سواری کرده نشود. ( ناظم الاطباء ). ستور آسایش داده شده. ( از منتهی الارب ) ( از ذیل اقرب الموارد ).
مجم. [ م ُ ج ِم م ] ( ع ص ) آن که پیماید پیمانه سر برآورده. ( آنندراج ). آن که می پیماید پیمانه را و پر می کند آنرا. ( ناظم الاطباء ). آن که پیماید پیمانه سر برآورده بعد پری را. ( از منتهی الارب ) ( از ذیل اقرب الموارد ). و رجوع به اِجمام. شود. || آسایش دهنده. آسوده کننده. ( ناظم الاطباء ). آسایش دهنده ستور. ( از منتهی الارب ). || کار نزدیک شده و حاضر گشته. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ). و رجوع به اِجمام شود.

معنی کلمه مجم در فرهنگ فارسی

آنکه پیماید پیمانه سر بر آورده

معنی کلمه مجم در فرهنگستان زبان و ادب

{SS, suspended solids} [مهندسی محیط زیست و انرژی] مواد جامد معلق در آب یا فاضلاب متـ . مواد جامد معلق

معنی کلمه مجم در دانشنامه عمومی

مُجُم جماعت و شهرکی در شمال غربی تاجیکستان است که در ناحیهٔ غانچی ولایت سغد قرار دارد. جمعیت این جماعت ۱۸٬۱۹۴ نفر است.

معنی کلمه مجم در ویکی واژه

مواد جامد معلق در آب یا فاضلاب

جملاتی از کاربرد کلمه مجم

آفتاب حسن او مجموع عالم را گرفت غیر او پیدا نبینی گر ز خود پنهان شوی
شمع معنبر نهاد مجلس جان بر فروخت در دل مجمر مرا زود چو عودم بسوخت
مشرق به عود سوخته دندان سپید کرد چون بوی عطر عید برآمد ز مجمرش
چه با ناز و شادی چه با بوی و رنگ چه با عود و مجمر چه با نای و چنگ
مرا به مجمع رندان رسید صف نعال ازانکه مغبچه در رو بروی من جا ساخت
سمن به جیب غنا از نوای مطرب ریز تتق به روی هوا از بخور مجمر کش
جای حیرت نیست با مجمر اگر آید به رقص ناله گرمی که آتش از سپند ما شنید
به مجمعی که تو باشی به شمع حاجت نیست ز نور ز طلعت خویش انجمن بیارایی
از علاج چاکهای سینه دل برداشتم زانکه مرهم هیچکس بر روزن مجمر نبست
نفس آن روز برآرم به خوشی از ته دل که دل سوخته در بزم تو مجمر گردد