معنی کلمه مجلس کردن در لغت نامه دهخدا
بعد از این بینی در سایه هر شاخ بلند
مجلسی کرده جوانان می آشام بهار.امیرخسرو ( از آنندراج ).تابه تاراج دلم از مژه لشکر نکشد.
نکند مجلس و ننشیند و ساغر نکشد.میرزا جلال اسیر ( از آنندراج ).- مجلس می کردن ؛ بزم می گساری ترتیب دادن :
چون ملک با ملکان مجلس می کرده بود
پیش او بیست هزاران بت نو برده بود.منوچهری ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).