مجاهر
معنی کلمه مجاهر در ویکی واژه
دشمنی کننده.
دشنام دهنده.
آواز بلند کننده.
آشکار کننده ؛
مجاهرین.
جملاتی از کاربرد کلمه مجاهر
در نفسهای تو هرگه که کنی نشر علوم هست بویی که در انفاس مجاهر باشد
چهارم: ذکر عیبی از کسی که اگر بشنود مضایقه نداشته باشد، اگر چه عیب شرعی نباشد یا عیب شرعی باشد اما مجاهر به آن نباشد.
زهی نموده طبعت زلال آب حیات زهی مجاهر خلقت نسیم باد صبا
بمکر و دستان هر یک مجاهری بقمار بسلب و غارت هر یک مجاهدی بغز است
یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ مفسّران گفتند که رسول خدا از غائله مشرکان و جهودان ایمن نبود، و از کرد بد و مکر ایشان میاندیشید و باین سبب عیب دین ایشان و سبّ بتان و طعن کردن در ایشان مجاهره نمیکرد، و نیز آیت آمده بود: وَ لا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْمٍ، و این پیش فتح مکّه و بسط اسلام بود، پس چون فتح مکّه برآمد، و اسلام قوی گشت، و مسلمانان انبوه گشتند، رب العالمین جلّ جلاله بفرمود تا اظهار تبلیغ رسالت کند، و معایب بتان هیچ بازنگیرد، و از کافران نترسد، گفت: یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ ای اظهر تبلیغه، لقوله تعالی: فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ.