مجامله

معنی کلمه مجامله در لغت نامه دهخدا

مجامله. [ م ُ م َ ل َ / م ُ م ِ ل ِ ] ( ع مص ) رجوع به مجاملت و مجاملة شود.

معنی کلمه مجامله در فرهنگ معین

(مُ مِ لِ ) [ ع . مجاملة ] (مص ل . ) چرب زبانی ، جمله پردازی .

معنی کلمه مجامله در فرهنگ عمید

۱. [مجاز] چرب زبانی و خوشامدگویی.
۲. [قدیمی] با کسی نیکویی و خوش رفتاری کردن.

معنی کلمه مجامله در فرهنگ فارسی

باکسی نیکویی وخوشرفتاری کردن ، چرب زبانی و خوشامدگویی

معنی کلمه مجامله در ویکی واژه

مجاملة
چرب زبانی، جمله پردازی.

جملاتی از کاربرد کلمه مجامله

اول در مجامله بر خویشتن ببند پس خانهٔ معامله را فتح باب کن
و با اهل فضائل اختلاط کند و ازیشان استفادت واجب شمرد، و معاونت و مساعدت ایشان به غنیمت دارد، و جهد کند تا از زمره ایشان باشد، و با همسایه بد و عشیرت ناسازگار صبر کند و مدارا و مجامله استعمال فرماید، و یقین داند که لئیمان به بدن صابرتر باشند و کریمان به نفس، و هم برین منوال و نمط با هر کسی آنچه عقل اقتضا کند و حزم و کیاست اشارت، بکار می دارد، و در صلاح عموم خلق و صلاح خصوص خود به قدر استطاعت می کوشد.
شیر خصمی مسلّط و مغرور که بُوَد کارش از مجامله دور
یکسو انداخته مجامله را زشت کرده ره معامله را
شایسته نیست از تو که با آنچنان جمال با مات هست بسته طریق مجامله