معنی کلمه مجازی در لغت نامه دهخدا
آنچ آید از او ناید از دگر کس
کی کار حقیقت بود مجازی.مسعودسعد.گل و مل ترا خادمانند، از آن شد
وفای گل و صحبت مل مجازی.خاقانی.وعده ها باشد حقیقی دلپذیر
وعده ها باشد مجازی تاسه گیر.مولوی.این وجد و سماع مامجازی نبود
وین رقص که می کنیم بازی نبود.علاءالدوله سمنانی.از حقیقت بر تو نگشاید دری
زین مجازی مردمان تا نگذری.شیخ بهائی.- سرای مجازی ؛ دنیا. ( یادداشت به خطمرحوم دهخدا ). و رجوع به ترکیب بعد شود.
- مقام مجازی ؛ سرای مجازی. دنیا. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) :
در این مقام مجازی بجز پیاله مگیر
در این سراچه بازیچه غیر عشق مباز.حافظ.
مجازی. [ م ُ ] ( ع ص ) جزا دهنده. ( غیاث ) ( آنندراج ). پاداش دهنده. ( ناظم الاطباء ): می گفتم که عالم را آفریدگاری است مجازی کریم و مکافی رحیم. ( جوامع الحکایات ).