مجار

معنی کلمه مجار در لغت نامه دهخدا

مجار. [ م ِ ] ( ع اِ ) رسن پای بند شتر. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). عقال و رسن پای بند شتر. ( ناظم الاطباء ). || ( مص ) افزون گرفتن در خرید و فروخت. مماجرة. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
مجار. [ م ُ ] ( ع اِ ) ملجاء و پناه. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به مجیر شود.
مجار. [ م ُ جارر ] ( ع ص ) آزاررسان و جفاکار. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ).
مجار. [ م َ ] ( اِخ ) مردم مجارستان. و رجوع به مجارستان شود.

معنی کلمه مجار در فرهنگ عمید

۱. قومی از مردم مجارستان.
۲. از مردم این قوم.
۳. مربوط به مجار: سرزمین های مجار.

معنی کلمه مجار در فرهنگ فارسی

مردم مجارستان .
۲ - فردی از قوم مجار .
آزار رسان

معنی کلمه مجار در دانشنامه آزاد فارسی

مَجار (Magyar)
(یا: مجارستانی) بزرگ ترین گروه قومی در مجارستان، با جمعیتی حدود۹۲ درصد. اکثر آنان کاتولیک اند. زبان مجارستانی به خانوادۀ زبانی اورالی۱ تعلق دارد. تبار مجارها آمیخته ای است از نژاد اوگریک۲ و ترک. آنان در ابتدا کوچ نشینانی بودند که در فاصلۀ رودخانۀ ولگا۳ و کوه های اورال۴ زندگی می کردند. مجارها در اواخر قرن ۹م به مجارستان وارد شدند و هون۵ ها و اسلاو۶ها را از این کشور بیرون راندند. در قرن ۱۰م متعاقب نفوذ در اروپای مرکزی از امپراتور اوتوی اول در لشفلد آلمان، شکست خوردند و پس از اسکان یافتن به دین مسیح درآمدند. در قرون ۱۶ و ۱۷ تحت سلطۀ ترک ها و پس از آن زیر حکومت هاپسبورگ۷ ها بودند و از ۱۸۶۷ به خودمختاری دست یافتند و در نهایت در ۱۹۱۸ استقلال پیدا کردند. نخستین سندی که کاملاً به زبان مجاری نوشته شده است به ۱۲۹۵م مربوط است و شامل ۳۰۰ کلمه می شود اما از قرن ۱۰م به بعد واژگان مجارستانی در نوشته های یونانی ـ بیزانسی و اسناد یونانی و لاتینی در مجارستان یافت می شود. امروزه مجارها مردمی یکپارچه و با زبانی واحدند اما هنوز هم در میان آن ها گروه های قومی ـ قبیله ای کوچکی نظیر سارکوز۸ها (در استان تولنا۹)، ارمانساگ۱۰ ها (در جنوب غربی بارانیا۱۱) چوکولی۱۲ ها (در نزدیک کاپوشوار۱۳)، پالوچ۱۴ ها (در استان های شمالی) و ماتیو۱۵ها (در ناحیه مزوکووشت۱۶) مشاهده می شوند.UralicUgricVolgaUral MountainsHunSlavHabsburgSarkozTolnaOrmansagBaranyaCsokolyKaposvarPaloczMatyoMezokovesd

جملاتی از کاربرد کلمه مجار

وی همچنین در تیم‌های ملی فوتبال زیر ۲۱ سال مجارستان، و مجارستان بازی کرده‌است.
وی همچنین در تیم‌های ملی فوتبال و زیر ۲۱ سال مجارستان بازی کرده‌است.
ببست حرص وهوا بر دلت مجاری فیض ازان ز صحبت اهل صفا نیابی حظ
مگرکه تیر ترا نسبتست باشیطان که درمجاری خون ورگش بود رفتار
باید اندر گرسنگی زد چنگ تا شود بر وی آن مجاری تنگ
چودرمجاری تقدیرایزدی این بود که بخت،رخت سعادت باصفهان آرد
وی همچنین در تیم ملی فوتبال زنان مجارستان بازی کرده‌است.
امر تو بر ممالک ایجاد ناگزیر حکم تو در مجاری اقدام ناگذار
اگر محول حال جهانیان نه قضاست چرا مجاری احوال بر خلافِ رضاست
وی همچنین در تیم ملی فوتبال مجارستان بازی کرده است.
آن قطره ایم ما که بدریا رسیده ایم جاریست در مجاری ما آب جوی دوست
عنایت ازلی در مجاری احوال ز حادثات ترا ملجأ و پناه تو باد
و گفته اند خوف قوّت علم بود بمجاری احکام.
وی به‌همراه تیم ملی فوتبال مجارستان در بازی‌های المپیک تابستانی ۱۹۷۲ شرکت کرده‌است.
ابن مسروق گوید توکّل گردن نهادنست بنزدیک مجاری حکم و قضا.