مثلی

معنی کلمه مثلی در لغت نامه دهخدا

مثلی. [ م ُ لا ] ( ع ص ) مؤنث امثل. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ). مؤنث امثل ، زن بهتر و سزاوارتر به موافقت. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به امثل شود. || الطریقة المثلی ؛ راه اشبه به حق. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
مثلی. [ م ِ لی ی ] ( ص نسبی ) منسوب به مِثْل. ( کشاف اصطلاحات الفنون ). رجوع به مِثْل شود. || در اصطلاح فقها چیزی است که مثل آن بدون تفاوت مهم در اجزایش در بازار یافته شود مانند چیزهای وزن کردنی و پیمودنی و شمردنی های نزدیک به هم همچون گردو و تخم مرغ و بادنجان و آجر و خشت. و غیر مثلی عکس آن است مانند حیوان و زمین و آب و شمردنی های متفاوت. این نوع را قیمی و عین نیز نامند همانگونه که مثلی را دین نیز گویند. ( ازکشاف اصطلاحات الفنون ). و رجوع به همین مأخذ شود.

معنی کلمه مثلی در دانشنامه آزاد فارسی

مِثلی
منسوب به مِثل، در برابر قِیمی منسوب به قیمت. این اصطلاح در باب ضمان مطرح می شود و می گویند کسی که مال دیگری را با افراط یا تفریط تلف کرد، در مال مِثلی باید مثل و در قیمی باید قیمت را بپردازد. این دو اصطلاح، در آیات و روایات نیامده اند؛ از این رو فقیهان در بیان ملاکِ قیمی و مثلی اختلاف کرده و تعاریف گوناگونی از آن ارائه داده اند: ۱. مال مثلی آن است که فروش آن به نحو سلَم جایز باشد؛ ۲. مثلی آن است که بعض آن را بتوان با بعض دیگر معامله کرد؛ ۳. مثلی آن است که بتوان آن را کیل یا وزن کرد؛ ۴. مشهورترین تعریف آن است که مال مثلی، مالی است که اجزای آن چنان شبیه هم باشند که در ویژگی و کیفیت بین آن ها تفاوتی آشکار مشاهده نشود؛ مانند گندم، جو و سایر حبوبات. با این حال در مواردی، مانند طلا، نقره، آهن و سایر فلزات و نیز میوه هایی چون انگور و خرما، به قاطعیت نمی توان حکم به مثلی بودن کرد؛ از این رو باید اصلی را معیّن کرد، که به هنگام شک به آن رجوع کرد. این که اصل عملی در مورد مشکوک چیست اختلاف است: ۱. اصل بر اختیار ضامن است. اگر خواست، مثل و اگر نخواست قیمت را بدهد؛ ۲. اصل اختیار مالک است؛ ۳. اصل بر ضمان به مثل است؛ ۴. اصل بر ضمان به قیمت است؛ ۵. اصل، قرعه است؛ ۶. اصل رجوع به صلح قهری است. این که در قیمی، باید قیمت یوم التلف، یوم الادا، یوم الضمان یا بالاترین قیمت ها را پرداخت، اختلاف است.

جملاتی از کاربرد کلمه مثلی

«یا أَیُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ» ای اهل مکّه مثلی زده آمد گوش دارید، إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ» این چیزها که می‌پرستید و بخدایی میخوانید فرود از اللَّه، «لَنْ یَخْلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ» مگسی نیافرینند ور همه بهم آیند آفرینش مگس را، «وَ إِنْ یَسْلُبْهُمُ الذُّبابُ شَیْئاً» و اگر مگس چیزی رباید از ایشان، «لا یَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ» باز نستانند آن را ازو، «ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوبُ» (۷۳) سست پرستگار و سست پرستیده.
چون کار دلم ساخته شد ساختم از خود شیرین مثلی بشنو و با عقل بپیوند
چون معجزه عجبی چون نادره مثلی چون سلسله گرهی چون دایره شکنی
صوفی از صحبت ناجنس برو رنجه مباش مثلی هست که از مار چه زاید جز مار
شبهی دارد ورای اجسام مثلی دارد برون ز ابعاد
هست نامش زخرد در همه عالم مثلی هست رسمش زهنر در همه ‌گیتی سمری
نقش اصلی این هورمون در بافتهای تولید مثلی مانند رحم و پستان است.
از آن‌رو سایه خود را تابع خصم تو می‌دارد که ود را خصم‌نستاید به بی‌مثلی و همتایی
مطابق این استدلال آفریدن عرض در زمان دوم ممکن است اما اگر عرض از زمان اول باقی بماند به علت امتناع اجتماع مثلین آفریدن عرض در زمان دوم محال خواهد بود و بنابراین عرض باقی نمی‌ماند.
خدای مثل ندارد ولی علی باشد خدای را مثل اندر مقام بی‌مثلی
خلق همه فتنهٔ بر مثل‌اند تو ز پس مغز و معنی مثلی
قارچ‌های خوراکی ساختارهای تولید مثلی (کلاهک) گوشت‌مانندِ (گوشتی‌شکلِ) خوراکی چندین گونهٔ قارچ‌های بزرگ (ماکرو) هستند. (قارچ‌هایی که آن‌قدر بزرگ هستند که با چشم غیرمسلح دیده شوند). آن‌ها ممکن است رو یا زیر زمین ظاهر شوند که انواع روی زمین، با دست چیده می‌شوند. خوراکی بودن قارچ‌ها می‌تواند به صورت عدم وجود ترکیبات سمی برای انسان در قارچ و داشتن مزه و بوی مطبوع تعریف شود. انسان‌ها از قارچ‌های خوراکی به دلیل ارزش غذایی آن‌ها برای غذا استفاده می‌کنند. همچنین گاهی از قارچ‌ها برای ارزش دارویی و پزشکی آن‌ها جهت درمان استفاده می‌شود. قارچ‌هایی که افراد اجراکنندهٔ پزشکی عامیانه استفاده می‌کنند به قارچ‌های دارویی معروف هستند.
مجاری ادراری و تولید مثلی، ارتباط نزدیکی با هم داشته، و اختلالاتشان معمولاً بر روی هم اثرگذارند؛ بنابراین، طیفی از شرایطی که تحت مدیریت اورولوژی قرار دارند، در حوزه اختلالات ادراری-تناسلی نیز موجودند. اورولوژی، مدیریت وضعیت‌های پزشکی (یعنی غیر جراحی) چون عفونت‌های مجاری ادراری و هایپرپلازی خوش‌خیم پروستات را با وضعیت‌های جراحی چون سرطان پروستات، سنگ کلیه، ناهنجاری‌های مادرزادی، جراحات ترومایی حاد و بی‌اختیاری استرسی را با هم ترکیب می‌کند.
حکیم زد مثلی کز خطا صواب آید صواب رفت و صواب آمد و نرفت خطا