مثله کردن
معنی کلمه مثله کردن در فرهنگ معین
معنی کلمه مثله کردن در فرهنگ فارسی
معنی کلمه مثله کردن در ویکی واژه
شکنجه دادن، عقوبت کردن.
جملاتی از کاربرد کلمه مثله کردن
مثله کردند مر ورا پس از آن رفت حالیش زی جهنّم جان
ای مادر، من هم بر اینم که تو میگویی، اما رأی و دل تو خواستم که بدانم درین کار. اکنون بدانستم و مرگ با شهادت پیش من خوش گشت. امّا میاندیشم که چون کشته شوم، مثله کنند. مادرش گفت: چون گوسپند را بکشند از مثله کردن و پوست باز کردن دردش نیاید.
کالج پرشکهای عمومی دانمارک ختنه غیرپزشکی را به نام مثله کردن شرح دادهاند.