متکسر

معنی کلمه متکسر در لغت نامه دهخدا

متکسر. [ م ُ ت َ ک َس ْ س ِ ] ( ع ص ) شکننده و شکسته شونده. ( آنندراج ) ( غیاث ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). شکسته شده. ( ناظم الاطباء ). رجوع به تکسر شود.

معنی کلمه متکسر در فرهنگ معین

(مُ تَ کَ سِّ ) [ ع . ] (اِفا. ) شکسته شونده .

معنی کلمه متکسر در فرهنگ عمید

شکسته.

جملاتی از کاربرد کلمه متکسر

فدای خجسته وجودت شوم، مکرر قرب اندیش همایون شهود والا شده ام، و به حسرت بازگشته. امروز هم به دستور ایام گذشته تقرب جستم. همقطاری میرزا ابراهیم گفت آن پاک وجود که بدو زنده ام و از دیربازش بر درگاه خداوندی بنده، متکسر المزاج است و بسیج اندیش درمان و علاج. هنگام دعای صحت است، نه ادعای صحبت، زاید الاوصافم از این قصه پر غصه تیمار رست و پراکندگی زاد، اینک در خواست شفا و سلامت شخص والا را صروف انگیز مسجد وقوف آرای محرابم. جز دعاگوئی از این پیر خسته و اسیر شکسته چه خیزد. کاش خاری که در راه والاست مرا در چشم خلد، تا گروهی سراری و خدم و انبوهی حواشی و حشم به فر سلامت ذات فرخ آسوده مانند، فرد: