متون. [ م ُ ] ( ع اِ ) ج ِ متن. رجوع به متن شود. متون. [ م ُ ] ( ع مص ) جای گرفتن و اقامت کردن. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).
معنی کلمه متون در فرهنگ معین
(مُ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ متن .
معنی کلمه متون در فرهنگ عمید
= متن
معنی کلمه متون در فرهنگ فارسی
جمع متن ( اسم ) جمع متن : متون ادبی . جای گرفتن و اقامت
معنی کلمه متون در ویکی واژه
جِ متن.
جملاتی از کاربرد کلمه متون
حدیث معتصم بالله ار فرو خوانی هم از نصوص تواریخ و از متون سیر
گر بود نظمش متین سازند ثبت اندر متون و ربود حشو از حواشی هم کشندش بر کران
همچنین از تجدد ارواح آنچه حاکی بود متون صحاج
مقایسه متون پهلوی اشکانی (پارتی) با گویش اردلانی
زبان اصلی متون جاینی اَردمگدی یکی از مشتقات زبان پراکریت است.
یا بنخواندند در متون تواریخ قصه شاپورشاه و والرین را