متول

معنی کلمه متول در لغت نامه دهخدا

متول. [ م ُ ] ( اِ ) نام درختی است که در گرگان رود، به لرک دهند. رجوع به لرک در همین لغت نامه شود.

جملاتی از کاربرد کلمه متول

قوله تعالی: اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا ولیّهم و مولاهم و والیهم و متولیهم از روی معنی همه یکسان‌اند، میگوید اللَّه خداوند مؤمنان است، کار ساز و یاری دهنده ایشانست، و راهنمای و دلگشای دوست ایشانست. در بعضی اخبار می‌آید از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلم که گفت کسی که کعبه مشرف معظم خراب کند و سنگ از سنگ جدا کند و آتش در آن زند در معصیت چنان نباشد که بدوستی از دوستان اللَّه استخفاف کند، اعرابیی حاضر بود، گفت یا رسول اللَّه این دوستان اللَّه که‌اند؟ گفت مؤمنان همه دوستان خدااند و اولیاء وی، نخوانده‌ای این آیت که اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا نظیرش آنست که گفت جل جلاله ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَی الَّذِینَ آمَنُوا وَ أَنَّ الْکافِرِینَ لا مَوْلی‌ لَهُمْ میگوید اللَّه یار و دوست مؤمنانست و کافران را نه. و نه خود درین جهان دوست و کار ساز مؤمنانست که در آن جهان همچنانست، چنانک گفت «نَحْنُ أَوْلِیاؤُکُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ»
وگفت: پدید آرنده چیزها و متولی کارها پیداتر از کارها است و تو می‌خواهی که شریک او گردی.
اگر آدم نیز از این قبیل باشد ممکن است. و انکار این معنی به مجرد آن که خلاف عادت است نتوان کرد. چه خلاف عادت بسیار واقع می شود و این فقیر از جمعی مقبول الروایه شنیده است که دیدیم که طفلی در یزد متولد شد.
ابوعبداللّه قرشی را پرسیدند از توکّل گفت دست بخدای زدن بهمه حالها، سائل گفت زیادت کن گفت هر سببی که ترا سببی رساند دست بداشتن تا حق تعالی متولّی آن بود.
این هست وجودش متعلق به مجازی و آن هست حصولش متولد ز ریایی
اکنون از این تقریر معلوم شد که اصل بدن مردم از خاک است و آن خاک نبات شد و آن نبات غذای حیوان و حیوان غذای انسان و آن غذا نطفه شد و نطفه، علقه و علقه، مضغه شد. آنگاه عروق و عظام پیدا شد، آنگاه متولد شد و بعد از آن بقا یابد یا نیابد.