متناوب

متناوب

معنی کلمه متناوب در لغت نامه دهخدا

متناوب. [ م ُ ت َ وِ ] ( ع ص ) به نوبت گیرنده آب و جز آن. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). به نوبه. به نوبت.( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). رجوع به تناوب شود.

معنی کلمه متناوب در فرهنگ معین

(مُ تَ وِ ) [ ع . ] (اِفا. ) یکی پس از دیگری ، آنچه به نوبت بیاید.

معنی کلمه متناوب در فرهنگ عمید

آنچه به نوبت بیاید، یکی پس از دیگری.

معنی کلمه متناوب در فرهنگ فارسی

بنوبت گیرنده، آنچه بنوبت بیاید
( اسم ) بنوبت کنند. کاری . ۲ - بنویت گیرند. چیزی . ۳ - آنچه بنوبت آید.

معنی کلمه متناوب در فرهنگستان زبان و ادب

{alternate} [زیست شناسی- علوم گیاهی] ویژگی برگ آذینی که در هر گره یک برگ یا ساختار دیگر دارد

معنی کلمه متناوب در دانشنامه عمومی

متناوب (فیلم). متناوب ( به تامیلی: Maattrraan ) فیلمی محصول سال ۲۰۱۲ و به کارگردانی کی. وی. آناند است. در این فیلم بازیگرانی همچون سوریا، کجال آگاروال، ساچین خدکار، تارا، ایشا شاروانی ایفای نقش کرده اند.

جملاتی از کاربرد کلمه متناوب

اساس کار این روش اندازه‌گیری امپدانس جریان متناوب در دامنه‌ای از فرکانس است.