متمایل. [ م ُ ت َ ی ِ ] ( ع ص ) به این طرف و آن طرف جنبنده. ( ناظم الاطباء ) : ای سپس مال و آز مانده شب و روز نیستی الاکه سایه متمایل.ناصرخسرو.جلوه کنان میروی و باز نیایی سرو ندیدم بدین صفت متمایل .سعدی.|| در خم و چم شونده ، مأخوذ از تمایل بمعنی خمیدن. ( غیاث ) ( آنندراج ). || کج شده و خمیده شده. ( ناظم الاطباء ). رجوع به تمایل شود. || میل و خواهش کننده. ( غیاث ) ( آنندراج ). میل کرده و راغب شده و مایل گشته. ( ناظم الاطباء ). گرایسته. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
معنی کلمه متمایل در فرهنگ معین
(مُ تَ یِ ) [ ع . ] ۱ - (اِفا. ) کج شده و خمیده شده . ۲ - آن چه که به چیزی میل کند.
معنی کلمه متمایل در فرهنگ عمید
۱. کسی که به چیزی مایل است. ۲. [قدیمی] کج شونده، خمیده، مایل گشته.
معنی کلمه متمایل در فرهنگ فارسی
کج شونده، خمیده، مایل گشته، کسی که بچیزی مایل است ۱ - ( اسم ) کج شونده . ۲ - خمیده . ۳ - آنچه که بچیزی میل کند جمع : متمایلین .
جملاتی از کاربرد کلمه متمایل
متمایل چو یار من سر مست بس خوش و شاد خوار می آید
که سوی چپ متمایل شدی و گه سوی راست گه فروخفتی و گه جستی چون ضِیغَمِ نر
سرو سهی از باد بهاری متمایل چون از اثر نشوهٔ می قامت جانان
سلامنظامی نازیها معروف به «سلامهیتلری» نماد خاص وفاداران به رایش سوم بود. سلامهیتلری به این صورت ادا میشد که فرد سلامدهنده بازوی راست خود را بالا میبرد و دستش را صاف و کشیده، کمی متمایل به بالا و به سمت مقابل دراز میکند.
اردوان زاخویی در سال ۱۹۵۳ در شهر زاخو ۵۰ کم شمال غرب شهر دهوک متولد شد. در کودکی به علتهای سیاسی و اجتماعی نتوانست به مدرسه اش ادامه بدهد و آن را رها کرد. در جوانی اردوان به خوانندگی و هنر متمایل شد و خواست خوانندگی را شروع کند. به همین سبب در سال ۱۹۷۸ اولین اثر خود را پخش کرد.
دیگر متمایل نشود سرو خرامان چون سرو من از خانه خرامان بدر آید
آن سرو سرکش متمایل که میل او باشد به جانب همه الا به سوی من
از آنجا که نتیجه این الگوریتم، تولید درخت پوشای کمینه یک گراف با یالهای هموزن است، الگوریتم به سمت تولید الگوهای منظمی که به نسبت سادهتر حل میشوند، متمایل است.
یا چو ایمن هلالی از کم و کاست متمایل به جنبش از چپ و راست
سرینشان متمایلشود چو از چپ و راست ز شوق رعشه به تن آب در دهان بینم
نخستین فیلسوفان علم و بیشتر فیزیکدانان و ریاضیدانان متمایل به منطق و فلسفه، از ماخ، پیروی نکردند.
خورد چندانکه پیکرش ز نشاط متمایل شد از یسار و یمین
همچو بید از غم هجران دل من می لرزید کان سهی سرو خرامان متمایل می شد
به هر طرف متمایل قدش ز سورت صوم چنانکه تازه نهال از وزیدن صرصر