متلک

معنی کلمه متلک در لغت نامه دهخدا

متلک. [ م َ ت َ ل َ ] ( اِ مصغر ) متل خرد. متل کوچک. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || حرف مفت. دری وری. کلفت. حرف برخورنده. شوخی و مزاح. ( فرهنگ لغات عامیانه جمال زاده ). لغز. لغاز. عیب جویی. طعن. بیغاره. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
- متلک گفتن ؛ قصه های کوتاه گفتن کودکان را. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
- || کلفت بار کسی کردن ؛ عیبهای کسی رابه رخش کشیدن و به زبان شوخی یا جدی او را آزردن. ( فرهنگ لغات عامیانه جمال زاده ). لغاز خواندن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

معنی کلمه متلک در فرهنگ معین

(مَ تَ لَ ) (اِ. ) (عا. ) سخنی که از روی شوخی و طعنه به کسی گفته می شود.

معنی کلمه متلک در فرهنگ عمید

۱. شوخی.
۲. = مَتل

معنی کلمه متلک در فرهنگ فارسی

شوخی، کنایه، سخنی که ازروی شوخی وطعنه بکسی گفته شود
( اسم ) سخن طعنه آمیز ونیش دار .

معنی کلمه متلک در ویکی واژه

(عا.)
battuta
سخنی که از روی شوخی و طعنه به کسی گفته می‌شود.

جملاتی از کاربرد کلمه متلک

هزارها متلک بار پیرمرد نمود که بازگشت به‌ناچار سوی خوان رستم