معنی کلمه متلف در لغت نامه دهخدا
متلف. [ م ِ ل َ ]( ع ص ) بسیار تلف کننده. یقال رجال مخلاف متلاف و مخلف متلف . ( منتهی الارب ). بسیار تلف کننده. یقال رجل مخلف متلف. ( ناظم الاطباء ).
متلف. [ م ُ ل ِ ] ( ع ص ) تلف کننده و خراب و ضایعکننده.( غیاث ) ( از آنندراج ). خراب کننده و هلاک کننده. ( ناظم الاطباء ). مُهلِک. ( محیط المحیط ) ( از اقرب الموارد ). مهلک. کشنده. قاتل. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || تلف کننده و بر باد دهنده و اسراف کننده و مسرف و بی جا خرج نماینده و ضایع کننده و مبذر. ( ناظم الاطباء ). مسرف. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).