متلالی

معنی کلمه متلالی در لغت نامه دهخدا

متلألی ٔ. [ م ُ ت َ ل َءْ ل ِءْ ] ( ع ص ) روشن و تابان. اسم فاعل از تلألؤ که بر وزن تفعلل است رباعی مزید مأخوذ از لؤلؤ که به معنی مروارید است و این قسم اشتقاق از جامد در کلام عرب مستعمل است... ( غیاث ) ( آنندراج ). درخشان و تابان و تابدار. ( ناظم الاطباء ) : به برج طالعش از نور کوکب او متلألی گشت. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 284 ). و رجوع به تلألؤ شود.

معنی کلمه متلالی در فرهنگ معین

(مُ تَ لَ ) [ ع . متلألی ء ] (اِفا. ص . ) درخشان ، تابان .

معنی کلمه متلالی در فرهنگ فارسی

( اسم و صفت ) روشن .

معنی کلمه متلالی در ویکی واژه

درخشان، تابان.

جملاتی از کاربرد کلمه متلالی

که لسان احوال مریدان و برهان اوقات طالبان بود و نخست کس که از مقام فنا و بقا عبارت کرد، وی بود و وی را مناقب مشهور است و ریاضات و نکت‌های مذکور، و تصانیف متلالی و کلام و رموز عالی و با ذی النون مصری و بِشْر حافی و سری سَقَطی صحبت کرده بود.