متعارفی. [ م ُ ت َ رَ ] ( ص نسبی ) منسوب به متعارف. - اصول متعارفی ؛ در منطق و ریاضی قضایایی هستند که بنفسه معلوم اند و اثبات آنها احتیاج به قضیه دیگر ندارد. و به عبارت دیگر ذهن با قصد موضوع و محمول به ثبوت آنها حکم می کند. ( از فرهنگ فارسی معین ).
معنی کلمه متعارفی در فرهنگ معین
( ~. ) [ ع - فا. ] (ص نسب . ) منسوب به متعارف ، مربوط به متعارف : ،اصول ~قضایایی هستند که به نفسه معلومند و اثبات آن ها احتیاج به قضیة دیگر ندارد.
معنی کلمه متعارفی در فرهنگ فارسی
( صفت ) منسوب به متعارف مربوط به متعارف . یا اصول متعارفی . قضایایی هستند که بنفسه معلومند و اثبات آنها احتیاج بقضی. دیگر ندارد و بعبارت دیگر ذهن با قصد موضوع و محمول بثبوت آنها حکم میکند .
معنی کلمه متعارفی در ویکی واژه
منسوب به متعارف، مربوط به متعارف: ؛اصول ~قضایایی هستند که به نفسه معلومند و اثبات آنها احتیاج به قضیة دیگر ندارد.
جملاتی از کاربرد کلمه متعارفی
برای تقسیم دو کسر متعارفی میتوان آن را به صورت حاصلضرب نوشت و عملیات را مطابق با عملیات ضرب انجام داد. برای این کار کافی است که کسر مقسوم علیه را به صورت معکوس درآورده و در مقسوم ضرب کنیم.