متظلم

معنی کلمه متظلم در لغت نامه دهخدا

متظلم. [ م ُ ت َ ظَل ْ ل ِ ] ( ع ص ) دادخواه. ( غیاث ). دادخواهنده. ( آنندراج ). شکایت کننده از ظلم. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). دادخواه و شکایت کننده از ظلم و ستم و درخواست نماینده رفع ظلم و ستم را. ( ناظم الاطباء ) : فرمود تا پیل و مهد را بداشتند و خواجه احمد حسن و خواجه بونصر مشکان نزدیک پیل بودند... و سخن متظلمان بشنیدند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 282 ). متظلم پیش امیر آمد و بنالید. ( تاریخ بیهقی ایضاً ص 457 ). گفت آن متظلم که خروش می کند بیار. ( تاریخ بیهقی ایضاً ص 458 ). و متظلم را هزار درم دیگر بداد و درخت خرمای از وی بخرید. ( تاریخ بیهقی ایضاً ص 459 ). عواطف او شمل رحمت بر اکناف متظلمان کشیده است. ( سندبادنامه ص 9 ). و در موقف متظلمان و موضع مظلومان بایستاد. ( سندبادنامه ص 73 ).
- متظلم بودن ؛ دادخواهی کردن. ( ناظم الاطباء ).
- متظلم شدن ؛ درخواست رفع ظلم و ستم نمودن. ( ناظم الاطباء ).
|| ظلم کننده. || تاریک شده و تاریک. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ). و رجوع به تظلم شود.

معنی کلمه متظلم در فرهنگ معین

(مُ تَ ظَ لِّ ) [ ع . ] (اِفا. ) دادخواه ، شکایت کننده .

معنی کلمه متظلم در فرهنگ عمید

کسی که از دیگری شکایت کند، دادخواه.

معنی کلمه متظلم در فرهنگ فارسی

ستمدیده، دادخواه، کسی که ازدیگری شکایت کند
(اسم ) آنکه از کسی شکایت کند دادخواه : امر کردن سلیمان علیه السلام پش. متظلم را باحضار خصم . جمع : متظلمین .

جملاتی از کاربرد کلمه متظلم

انس گوید که رسول (ص) روزی نشسته بود. بخندید. عمر رضی الله عنه گفت، «یا رسول االه پدر و مادر من فدای تو باد. از چه خندیدید؟» گفت، «مردی از امت من پیش رب العزه به زانو درافتد. یکی گوید، «حق من از وی بستان، بارخدایا بر من ظلم کرده است، انصاف من از وی بده». خدای تعالی گوید، «حق وی بده». گوید، «بارخدایا حسنات من همه خصمان بردند و مرا هیچ نماند». خدای تعالی متظلم را گوید، «چه کن که حسنه می ندارد؟» گوید، «معصیتهای من به وی حواله کن». پس معصیت وی بر وی نهند و هنوز مظلمتی بماند. آنگاه رسول (ص) بگریست و گفت، «این است عظیم روزی که هرکسی حاجتمند آن باشد که باری از وی برگیرند، آنگاه خدای تعالی متظلم را گوید، «درنگر تا چه بینی؟» گوید، «یا رب شهرها می بینم از سیم. و کوشکها می بینم از زر مرصع و مروارید. آیا از آن کدام پیمبر است یا کدام صدیق را یا کدام شهید راست؟» حق تعالی گوید، «این آن راست که بخرد و بها بدهد». گوید، «یا رب بهای آن که تواند داد؟» گوید، «تو»، گوید، «بارخدایا به چه؟» گوید، «بدانکه از این برادر عفو کنی»، گوید، «بارخدایا عفو کردم»، گوید، «خیز. دست وی بگیر و هردو در بهشت شوید». آنگاه رسول (ص) گفت، «از خدای تعالی بترسید و در میان خلق صلح افکنید که خدای تعالی در روز قیامت در میان مسلمانان صلح افکند».
به آسمان جهان هر شبی فرود آید برای هر متظلم سپاه فضل احد
عواطف او شمل رحمت بر اکناف متظلمان کشیده است و لطایف او درهای رافت بر مظلومان گشاده روزنامه شاهی به تاریخ این پادشاهی مورخ گشته و جریده انصاف به خامه عدل این دولت مزین شده و این خود غیضی است از فیضی و جزوی است از کلی.
دلِ غارت‌شده در محضرِ عدلیهٔ عشق متظلم شد و چشمان تو حاشا دارند