معنی کلمه متروک در لغت نامه دهخدا
- مال متروک ؛ ملکی که از میت بماند. ( آنندراج ). مالی که از شخص مرده باقی ماند. ( از ناظم الاطباء ).
- متروک الاستعمال ؛ نامستعمل و منسوخ و باطل. ( ناظم الاطباء ).
- متروک شدن ؛ ترک شدن. رهاشدن :
شده متروک از آن تصویر مانی
شده منسوخ از آن تمثال آذر.مسعودسعد.|| ( اصطلاح حدیث ) در نزد محدثان حدیثی است که راوی آن به دروغ متهم باشد و آن حدیث جز از وی از کسی دیگر روایت نشده ، و طریق روایت نیز مخالف قواعد علم حدیث باشد. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ج 1 ص 169 ).