متد

معنی کلمه متد در لغت نامه دهخدا

متد. [ م ِ ت ُ ] ( فرانسوی ، اِ ) روش. شیوه. آئین. سبک. اسلوب. طریقه. فرهنگستان ایران «روش » را بجای این کلمه پذیرفته است. و رجوع به واژه های نو فرهنگستان ایران و متدلژی شود.

معنی کلمه متد در فرهنگ معین

(مِ تُ ) [ فر. ] (اِ. ) روش ، قاعده .

معنی کلمه متد در فرهنگ عمید

قاعده، روش، رویه، اسلوب.

معنی کلمه متد در فرهنگ فارسی

دستور، قاعده، روش، رویه، اسلوب
( اسم ) روش اسلوب طریقه .

معنی کلمه متد در فرهنگستان زبان و ادب

{PBX} [مهندسی مخابرات] ← مرکز تلفن داخلی

معنی کلمه متد در ویکی واژه

metodo
روش، قاعده.

جملاتی از کاربرد کلمه متد

باد تا هستی‌ست بر لشکر گه گیتی محیط ظل ممتد لوای همت عباس بیگ
از حرص، کار نفس به طول امل کشد این مور از امتداد زمان مار می‌شود
کی ز امتداد روز قیامت حذر کند هر کس که در فراق شبی را سحر کند
ندارد امتداد افغان جان دردمند ما بود مد نگاه برق فریاد سپند ما
غنچه‌ها بال نفس در پردهٔ دل سوختند عیش این باغ امتداد رقص یک بسمل نداشت
بود آن امتداد پادشاهی ظهور حضرت باری کماهی
بحران اگر امتداد یابد چندی حال تو و من بدتر ازین خواهد بود
فارغ است از امتداد قطره های اشک من آن که می گوید گره در رشته نگسسته نیست
نامه ی دوران که تاریخ دوام عمر تست ز امتداد دول باقیت عنوان یافته
سئمت من امتداد زمان عمری و من نهی انا نی بعد امر