متخلق
معنی کلمه متخلق در فرهنگ معین
معنی کلمه متخلق در فرهنگ عمید
۲. (صفت ) خوش خوی، خوش خلق.
معنی کلمه متخلق در فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - آنکه خویی بپذیرد : متخلق به اخلاق حسنه . ۲ - کسی که با دیگری خوشخویی کند جمع : متخلقین .
جملاتی از کاربرد کلمه متخلق
متخلق بکلفت هست عامل بترک سوء و تحصیل فضایل
ز زین نگون شد و پس استغاثه کرد وی از عم که ای سرشت تو ز اخلاق ذوالمنن متخلق
متخلق شود لخلق اللّه همه اسما خداش یادرهاد
رسیدن به درجه هر کسی موقوف است به اینکه باطن خود را شبیه به آن سازی و به اخلاق نفسانیه او متخلق گردی نه همین خود را در ظاهر به لباس او آرایی و با او دعوی برابری نمایی.
برگو بدانم چه تدبیرهای صوابی بهر آن حوادث آماده ساخته ای؟ اگر خواهی به بزرگان در رسی، از عادت به آسایش دوری کن و با اهل دین همنشینی ورز و به اوصاف اخلاقشان متخلق شود.
زیرا حکیم هرگز سفیه را جانشین خود نکند و دانا هرگز نادان را نایب خویش نمی نهد. به همین سبب پیامبر(ص) فرمود: به اخلاق الهی متخلق گردید.
بدان غرض که مخلوق افتاده ای، متخلق باش، ترا از هر فرودی نجات خواهد داد.
که اگر روح از تعلق قالب این مدرکات حاصل نکردی و این آلات و ادوات و اسباب و استعداد بدست نیاوردی از غیبی و شهادتی هرگز در توحید و معرفت [ ذات و صفات عالم الغیب و الشهاده بدین مقام نتوانستی رسید. چون ملایکه متخلق بدین اخلاق نگشتی و متصف بدین صفات نشدی و نیابت و خلافت حضرت جلت را نشایستی و متحمل اعبا بار امانت نبودی و استحقاق آینگی جمال و جلال حق نیافتی و کس بر سر گنج «کنت کنزا مخفیا» نرسیدی] بیت
پس چون شیخ بدین کمالات و مقامات و کرامات و صفات و اخلاق موصوف و متحلی و متخلق باشد مرید صادق باندک روزگار در پناه دولت ولایت او بمقصدو مقصود رسد.