معنی کلمه متخذ در لغت نامه دهخدا متخذ. [ م ُت ْ ت َ خ ِ ] ( ع ص ) ( از «أخ ذ» ) گیرنده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). گیرنده و اخذ کننده و گزیننده و پسنده و اختیار کننده. ( ناظم الاطباء ). || همراهی کننده. ( ناظم الاطباء ) ( اشتینگاس ). || آماده کننده و طبخ کننده طعام. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ). || آغاز کننده. ( ناظم الاطباء ) ( از اشتینگاس ).متخذ. [ م ُت ْ ت َخ َ ] ( ع ص ) ( از «أخ ذ» ) گرفته شده. ( ناظم الاطباء ).