متجسس
معنی کلمه متجسس در فرهنگ معین
معنی کلمه متجسس در فرهنگ عمید
۲. جاسوس.
معنی کلمه متجسس در فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - تجسس کننده جستجو کننده . ۲ - خبر جوینده جاسوس : متجسسان را فرستاد تا سر او پیش تخت آرند . جمع : متجسسین .
جملاتی از کاربرد کلمه متجسس
فصل: پس اگر از پیشهها چنین که گفتم طالب علمی باشی پرهیزگار و قانع باش و علمدوست و دنیادشمن و بردبار و خفیفروح و دیرخواب و زودخیز و حریص به کتابت و متواضع و ناملول از کار و حافظ و مکرر کلام و متفحص سیر و متجسس اسرار و عالمدوست و با حرمت و اندر آموختن حریص و بیشرم و حقشناس استاد خود، باید که کتابها و اجزا و قلم و قلمدان و محبره و کارد قلمتراش و مانند این چیزها با تو بود و جز ازین دیگر دل تو به چیزی نباشد و هر چه بشنوی یاد گرفتن و باز گفتن و کمسخن و دوراندیش باش، به تقلید راضی مشو، هر طالب علمی که بدین صفت بود زود یگانهٔ روزگار گردد.
بلبل شیدا ببوستان متذکر لاله لالا ز دوستان متجسس