مبذول داشتن

معنی کلمه مبذول داشتن در فرهنگ معین

( ~. تَ ) [ ع - فا. ] (مص م . ) ۱ - بخشیدن . ۲ - به عمل آوردن .

معنی کلمه مبذول داشتن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - بخشیدن دادن ( در سخن از بزرگان باحترام استعمال شود ) : عاطفت خسروانه ملتمس او را مبذول داشت . ۲ - انجام دادن بعمل آوردن : از کوششهایی که مبذول داشته اید سپاسگزاریم .

معنی کلمه مبذول داشتن در ویکی واژه

بخشیدن.
به عمل آوردن.

جملاتی از کاربرد کلمه مبذول داشتن

زمره دوم: عبارت است از قرن دوازدهم تا چهاردهم هجری که در این دوره مؤلفین فرهنگ، توجه خود را در کارهای پژوهشی و نقد و بررسی مبذول داشتند و اینها فرهنگهای نمونه‌ای و مثالی به نظر می‌رسند. نظیر این زمره فرهنگ رشیدی، سراج اللغه، بهارعجم، ۱۵ چراغ هدایت و مصطلحات‌الشعرا به‌شمار می‌آیند.
زمره اول: عبارت است از قرن هفتم هجری تا قرن یازدهم هجری که درین دوره مؤلفین فرهنگ، بیشتر توجه خود را در جمع‌آوری واژه‌های زبان مبذول داشتند و سعی عمده آنان بر این بوده‌است که هر فرهنگ نو در این دوره با فرهنگهای قبلی محتویات جدید رابرخوردار باشد. بهترین نظیر این زمره را در فرهنگ جهانگیری و برهان قاطع می‌شود دید که بزرگترین تعداد لغات در این فرهنگها گنجانیده شده‌است.