مبذر

معنی کلمه مبذر در لغت نامه دهخدا

مبذر. [ م ُ ب َذْ ذِ ] ( ع ص ) اسراف کننده و بی محل و بی دریغ خرج کننده. ( غیاث ). مسرف و فضول خرج و باددست. ( مجموعه مترادفات ص 333 ). پریشان کننده مال به اسراف و مسرف. ( ناظم الاطباء ). دست به باد. به گزاف خرج کننده. باد دست. متلف. مسرف. تبذیرکننده. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : ان المبذرین کانوا اخوان الشیاطین و کان الشیاطین لربه کفورا. ( قرآن 29/17 ). گفت این گدای شوخ مبذر را که چندان نعمت به چندین مدت برانداخت برانید. ( گلستان ).

معنی کلمه مبذر در فرهنگ معین

(مِ بَ ذِّ ) [ ع . ] (اِ فا. ) ولخرج .

معنی کلمه مبذر در فرهنگ عمید

کسی که مال خود را بیهوده خرج کند، اسراف کننده.

معنی کلمه مبذر در فرهنگ فارسی

پراکنده کننده مال، اسراف کننده، کسی که مال خودرابیهوده خرج کند
( اسم ) آنکه مال و پول خود را بیهوده خرج کند تبذیر کننده اسراف ورزنده مسرف جمع : مبذرین .

معنی کلمه مبذر در ویکی واژه

ولخر

جملاتی از کاربرد کلمه مبذر

و جواب آنست که تفضل احتیاط بود در عدالت تا از وقوع نقصان ایمن شوند، و توسط فضایل بر یک منوال نتواند بود، چه سخا باز آنکه وسط است میان اسراف و بخل، زیادت درو به احتیاط نزدیکتر از نقصان، و عفت با آنکه وسط است میان شره و خمود، نقصان درو به احتیاط نزدیکتر از زیادت، و تفضل صورت نبندد الا بعد از رعایت شرایط عدالت، که اول آنچه استحقاق واجب کند ادا کرده باشد پس زیادت نیز احتیاط را با آن اضافت کنند. و اگر بمثل همه مال به نامستحق دهد و مستحق را ضایع گذارد متفضل نبود بلکه مبذر بود، چه اهمال عدالت کرده است.
به گاه سخا همچو حاتم مبذر به روز وغا همچو رستم محارب