مباینه
معنی کلمه مباینه در فرهنگ فارسی
معنی کلمه مباینه در ویکی واژه
جدا شدن.
جملاتی از کاربرد کلمه مباینه
عارف چو در مقام شهودست اسیریا در پیش او یکیست وصال و مباینه
از سوی تو موحدی از سوی من مشبهی جانب تو مواصله جانب من مباینه
میان بدر و چهر او بسی بود مباینه از آنکه بدر هر کسی ببیندش معاینه
صوفی تو خرقهپوشی و ما رند جرعهنوش ما بیننا و بینک الا مباینه