مبادله کردن

معنی کلمه مبادله کردن در لغت نامه دهخدا

مبادله کردن. [ م ُ دَ / دِ ل َ / ل ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) چیزی به کسی دادن و به جای آن چیز دیگر گرفتن و معاوضه کردن. ( ناظم الاطباء ). || ( اصطلاح بانکی ) تبدیل کردن پول رایج کشوری را با پول رایج دیگر. و رجوع به مبادله و مبادلة شود.

معنی کلمه مبادله کردن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - معاوضه کردن چیزی را . ۲ - تبدیل کردن وجه رایج کشور دیگر .

معنی کلمه مبادله کردن در ویکی واژه

barattare
scambiare

جملاتی از کاربرد کلمه مبادله کردن

این حکمرانان سرانجام پس از آن جنگ‌های پی در پی که برای آنان به نحو فاجعه‌آمیزی به پایان رسیده بود ناگزیر شدند به‌جای آن کشور قدیمی فرمانبر و قابل تجزیه و تقسیم به دلخواهشان به وجود یک ارمنستان مستقل و مقتدر اذعان کنند. هر دو طرف اسرای خود را با هم مبادله کردند.