مباحث. [ م َ ح ِ ] ( ع اِ ) ج ِ مَبحَث و فارسیان بمعنی بحث استعمال کنند. ( آنندراج ). ج ِ مبحث. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) : مباحثی که در آن حلقه جنون میرفت ورای مدرسه و قیل و قال مسئله بود.حافظ ( از آنندراج ).|| مباحث البقر؛ زمین بی آب و گیاه یا جای غیرمعلوم. ( منتهی الارب )( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). یقال : ترکته مباحث البقر؛ای بحیث لایدری این هو. ( منتهی الارب )؛ یعنی گذاشتم او را در جائی که نمیداند کجاست. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به مبحث شود. مباحث. [ م ُ ح ِ ] ( ع ص ) بحث کننده. ( ناظم الاطباء ). بحث کننده. ج ، مباحثین.
معنی کلمه مباحث در فرهنگ معین
(مَ حِ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ مبحث .
معنی کلمه مباحث در فرهنگ عمید
= مبحث
معنی کلمه مباحث در فرهنگ فارسی
جمع مبحث ( اسم ) بحث کننده جمع : مباحثین .
معنی کلمه مباحث در ویکی واژه
جِ مبحث.
جملاتی از کاربرد کلمه مباحث
دین از تو کار خواهد و کار از تو راستی این درد با مباحثه درمان نمیشود
ازان می که مغنیست در کسب دانش ز بسط اقاویل و طول مباحث
ورود به این سازمان برای عموم آزاد است. کلیهٔ مباحث انجام شده در این سازمان در یک گروه ایمیلی باز منتشر میگردد، عضویت در این گروه ایمیلی یکی از اساسیترین مباحث ساختاری این سازمان است. حق عضویت برای ورود به فهرست ایمیل این سازمان ۶۵۰ دلار کانادا است.
فاتح ابواب مغلقات مباحث سد سدید سبیل سیل حوادث
در عشق بحث می کند از اعتبار صبر ترسم درین مباحثه ملزم شود دلم
سومش داستان ایوب است که مشحون از مباحثات کلامی است. و چهارمش آثار حکمی سلیمان (ع) پنجم آن خبر احبار یهود است. و ششم آن سروده های عبری سلیمان(ع) در مخاطبت نفس و عقل است.
پس از این مباحث روشن شد که طالب فضیلت را اول بحث از حال قوت شهوت باید کرد، و بعد ازان بحث از حال قوت غضب، و نگاه کرد تا حال هر یکی در فطرت بر قانون اعتدال است یا منحرف ازان، اگر بر قانون اعتدال بود در حفظ اعتدال و ملکه گردانیدن صدور آنچه به نسبت با آن قوت جمیل بود از او کوشید، و اگر از اعتدال منحرف بود اول بر رد او با اعتدال، پس تحصیل آن ملکه، اقدام نمود، و چون از تهذیب این دو قوت فراغت یابد به تکمیل قوت نظری مشغول باید شد و ترتیب دران رعایت کرد.