مایوس

معنی کلمه مایوس در لغت نامه دهخدا

مایوس. ( اِ ) ماه پنجم از ماههای رومیان برابر باماه شباط از ماههای سریانیان. ( از التفهیم ص 230 ).
مأیوس. [ م َءْ ] ( ع ص ) ناامید و بی امید. ( ناظم الاطباء ). میئوس. نومید. و رجوع به میئوس و یأس شود.

معنی کلمه مایوس در فرهنگ معین

( مأیوس ) (مَ ) [ ع . ] (ص . ) ناامید، بی امید.

معنی کلمه مایوس در فرهنگ عمید

نا امید شده، نومید، بی امید.

معنی کلمه مایوس در فرهنگ فارسی

ناامیدشده، نومید، بی امید
( اسم ) نا امید گشته نومید : ای که مایوس از همه سویی بسوی عشق رو کن . کعب. دلهاست اینجاهر چه خواهی آرزو کن. ( نظام وفا ) جمع : مایوسین .
ناامید و بی امید

معنی کلمه مایوس در ویکی واژه

disperato

جملاتی از کاربرد کلمه مایوس

آرمن مایوس آلمانی که با کشتن و قطعه قطعه کردن یک مرد، اعضای بدنش را خورده بود، در ادعاهای خود در دادگاه اعلام کرد: «او (مقتول) با پای خودش به منزل من آمد و زمانی که به او در مورد کشتن و خوردن اعضای بدنش پیشنهاد دادم، پذیرفت».
به مقصد آید و مایوس گردد از مقصود به جنت آید و محروم گردد از طوبی
گر خصم بدش زهره گیو و فر کاوس از هستی خود بود در آن هائله مایوس
دل مایوس ما را ای فلک بیکار نگذاری حضور عشرت صبحی نباشد کلفت شامی
مردمان متدین را بزرگ میداشت و بیچارگان را بخود نزدیک می کرد. نیرومند هرگز به باطلی در او طمع نمی کرد و ناتوان هرگز از عدلش مایوس نمی شد.
بر گبند سپهر پیچید بانک کوس مایوس از عروس برخاست به افسوس
در سینه آنچه این دل مایوس می کند کی در فرنگ نالهٔ ناقوس می کند
بسکه از بخت خویش مایوسم جاودان اندرین سرای سپنج
از ضعیفی ، صید مایوس مرا حلقهٔ فتراک محراب دعاست
چون خوی تو می‌دانم از لطف تو مایوسم باری ز سر رحمت یک روز عتابم کن»
میوسن یا مایوسن، یک دوره زمین‌شناسی از دوره نئوژن است که در زمان تقریبی ۲۳٫۰۳ تا ۵٫۳۳۳ میلیون سال پیش وجود داشته‌است. نام میوسن به پیشنهاد سر چارلز لایل گذاشته شد. این نام از دو واژه یونانی μείων (مِیئون به معنی «کم‌تر») و καινός (کاینوس به معنای «نو») گرفته شده و به معنای «کم‌تر نزدیک به دوران کنونی» است چرا که در آن هنگام تعداد گونه‌های بی‌مهرگان در جهان ۱۸ درصد کم‌تر از دوره پلیوسن بود. میووسن پس از اولیگوسن شکل گرفت و به دوره پلیوسن ختم شد و نخستین دوره نئوژن به‌شمار می‌آید.
حاجی ز نزد قاضی مایوس رفت و دانست دون همتان نبخشند بر عجز و استکانه