معنی کلمه ماهیخوار در لغت نامه دهخدا
همان پاداش بینی وقت نیرنگ
که ماهیخوار دید از چنگ خرچنگ.نظامی.ماهیخوار گفت... هرکه را روزگار زیرپای حوادث بمالد... پیری و سالخوردگی... بر بشره او این آثار نماید. ( مرزبان نامه ). ماهیخوار سرفرود آورد و او را از میان آب برکشید و فرو خورد. ( مرزبان نامه ).
- امثال :
ماهی ماهی را خورد ماهیخوار هر دو را. ( امثال و حکم ج 3 ص 1396 ).
|| کروان. ( بحر الجواهر، یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). رجوع به کروان شود.